شنبه 05 آذر 1401 , 09:22
ناامیدی، ریشه تمام مرگ ها
"زندانی بدون دیوار"و شکنجه خاموش!
نامههایی که حاوی خبرهای بد بودند را به دست زندانیان میرساندند و نامههای مثبت و امیدبخش تحویل نمیشدند. هر روز از زندانیان میخواستند...
فاشنیوز- بعد از جنگ آمریکا با کره شمالی، ژنرال ویلیام مایر که بعدها به سمت روانکاو ارشد ارتش آمریکا منصوب شد، یکی از پیچیدهترین موارد تاریخ جنگ در جهان را مورد مطالعه قرار داد.
حدود 1000 نفر از نظامیان آمریکایی در کره، در اردوگاهی زندانی شده بودند که از همه استانداردهای بین المللی برخوردار بود. این زندان با تعریف متعارف تقریباً محصور نبود. آب و غذا و امکانات به وفور یافت میشد. در آن از هیچ یک از تکنیکهای متداول شکنجه استفاده نمیشد، اما... اما بیشترین آمار مرگ زندانیان در این اردوگاه گزارش شده بود.
زندانیان به مرگ طبیعی میمردند. با این که حتی امکانات فرار وجود داشت، زندانیان فرار نمیکردند. بسیاری از آنها شب میخوابیدند و صبح دیگر بیدار نمیشدند. آنهایی که مانده بودند احترام درجات نظامی را میان خود رعایت نمیکردند و عموماً با زندانبانان خود طرح دوستی میریختند.
دلیل این رویداد، سالها مورد مطالعه قرار گرفت و ویلیام مایر نتیجه تحقیقات خود را به این شرح ارائه کرد:
در این اردوگاه، فقط نامههایی که حاوی خبرهای بد بودند را به دست زندانیان میرساندند و نامههای مثبت و امیدبخش تحویل نمیشدند. هر روز از زندانیان میخواستند در مقابل جمع، خاطره یکی از مواردی که به دوستان خود خیانت کردهاند، یا میتوانستند خدمتی بکنند و نکردند را تعریف کنند. هر کس که جاسوسی سایر زندانیان را میکرد، سیگار جایزه میگرفت. اما کسی که در موردش جاسوسی شده بود هیچ نوع تنبیهی نمیشد. در این شرایط همه به جاسوسی برای دریافت جایزه (که خطری هم برای دوستانشان نداشت) عادت کرده بودند.
تحقیقات نشان داد که این سه تکنیک در کنار هم، سربازان را به نقطه مرگ رسانده بود.
چرا که با دریافت خبرهای منتخب (فقط منفی) امید از بین میرفت.
با جاسوسی، عزت نفس زندانیان تخریب میشد و خود را انسانی پست مییافتند.
با تعریف خیانتها، اعتبار آنها نزد همگروهیها از بین میرفت و این هر سه برای پایان یافتن انگیزه زندگی و مرگهای خاموش کافی بود. این سبک شکنجه، شکنجه خاموش نامیده میشود.
نتیجه:
اگر این روزها فقط خبرهای بد میشنویم، اگر هیچکدام به فکر عزت نفسمان نیستیم و اگر همگی در فکر زدن پنبه همدیگر هستیم، مطمئنا" به سندرم «شکنجه_خاموش» مبتلا شدهایم.
این روزها همه فقط خبرهای بد را به گوشمان میرسانند، ما هم استقبال میکنیم! دلار گران شده... طلا گران شده... کار نیست... مدرسهای آتش گرفت... چندین نفر در جاده کشته شدند... زورگیری در ملاءعام...
این روزها هیچ کس به فکر عزت نفس ما نیست! شما چطور فکر میکنید؟... ما ایرانیها دزدیم!... ما ایرانیها هیچی نیستیم!. .. ما ایرانیها از زیر کار در میرویم!. .. ما هیچ پیشرفتی نکردیم!... فقط توهم میزنیم... این روزها همه در فکر زیرآب زدن بقیه هستند، شما چطور؟
این روزها همه احساس میکنند در زندانی بدون دیوار دوران بیپایان محکومیت خود را میگذرانند، شما چطور؟
حرکات اغتشاشگران و تورم افسار گسیخته باید مهار شود.