10 فروردين 1403 / ۱۹ رمضان ۱۴۴۵
شناسه خبر : 97590
چهارشنبه 05 بهمن 1401 , 11:42
چهارشنبه 05 بهمن 1401 , 11:42
پربیننده های امروز
مقاله و یادداشت
مسجد دیجیتال و یورش تموچین!
سید مهدی حسینی
دلنوشته ای برای برادرم حمزه
رمضان مرتضی آخوندی
گلزار شهدای تبریز قدم میزدم...
سید علیرضا آلداود
پاک بودن دامان نظام از تخلفات برخی نامزدان و منتخبان
امانالله دهقان فرد
تعاون و اقتصاد جمهوری اسلامی
محسن ناطق
کفّار افرادى بىتفاوت و بهانهگیر هستند!
احمدرضا بهمنیار
متن ها و مکث ها
سید مهدی حسینی
نگاهی به معایب و محاسن تک فرزندی و چند فرزندی
سعیده نام آور
بهارِ دوستی، خانه ای درخورد دیجیتالیسم
سید مهدی حسینی
نکاتی پیرامون قبل و بعد از انتخابات
امانالله دهقان فرد
بازگشت قدرت به صحن منَشاء تحولات بزرگ
سیدمحمدرضا میرشمسی
منافع ملی، بزرگی و مجازی سازی
سید مهدی حسینی
ادبیات ایثار و شهادت
عیدانه ای برای مجاهدان بی مثال وطن
شهیدگمنام
مثل شهدا
مجتبی رحماندوست
قهرمان را باید مثل یک قهرمان تشییع کرد!
زهرا خراسانی
گزارش و گفت و گو
سربلند در قیامت
مریم عرفانیان
مجروح شده بود. یکبار دیدم که آیینه کوچکی به دست گرفته و توی آن صورتش را نگاه میکند! انگار اثر ترکشی که روی صورتش مانده بود را برانداز میکرد! موهایش را شانه زد و دوباره به خودش نگاه کرد!
برای دلداریاش گفتم: «مادر جان! این مجروحیت مختصر چیزی نیست. ناراحت نباش که زشت شدی؛ وقتی بزرگتر بشی صورتت چاق میشه و دیگه اثر ترکش دیده نمیشه.»
همانطور که توی آیینه نگاه میکرد گفت: «اتفاقاً خوشحالم که همین اثر ترکش روی بدنم هست.»
متعجب ماندم!
- فردای قیامت با همین اثر ترکش پیش حضرت زهرا سربلند هستم.
از این حرفش دلم لرزید!
انگار هنوز پسرم را خوب نشناخته بودم!
من به چه فکر میکردم و جلیل توی چه فکرهایی بود!
خاطرهای از شهید جلیل گندمکار
راوی مادر شهید
منبع: کیهان
نظری بگذارید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
زنگ خاطره
روایتی از نماز خونآلود یک رزمنده امدادگر
عبدالحسین قاهری
مثل گندم درویمان کردند
علی کرمی
معرفی کتاب