شناسه خبر : 98380
دوشنبه 08 اسفند 1401 , 11:42
اشتراک گذاری در :
عکس روز

آرزوی باغبان چیره دست وآگاهی سازی

همواره موضوع هایی چون آگاهی سازی و خودآگاهی و شناختِ خصال خویشتن، سخن از پیکار و به خطر انداختن جان در راه هدف و تحقق آرزوها را نیز به دنبال می آورد!

فاش نیوز- « تاریخ انسانی،تاریخ آرزوهای آرزو شده است! (1)» هر آرزویی در واقع خواستِ یک موضوعِ ارزشمند است. با انقلابی پیروزمند، آرزوی دیرینه ی ایرانیان تحقق یافت.  

 همواره موضوع هایی چون آگاهی سازی و خودآگاهی و شناختِ خصال خویشتن، سخن از پیکار و به خطر انداختن جان در راه هدف و تحقق آرزوها را نیز به دنبال می آورد! چنین نبرد آگاهانه ای:

اولا: واقعیتِ آدمیزادگی را آشکار می کند؛

ثانیا: یادآور خصلت خودباوریِ ایرانیان است؛

این نوشتار، بر جَدَلی مختصر از یک بحث بسیارمفصل! و محورِ سؤال از وجدان های آگاه و بیدار و آزاد اندیش می چرخد:

چرا اکنون در شبکه های اجتماعی دو موضوع یعنی:

  • حاصل زحمات باغبانی چیره دست؛
  • گُل برآوردنِ آزادی و استقلال در کشور ایران؛

 و شو ر بلبل و اندیشه در گُل! بطور دائم در معرض آماج تراوشاتِ تلخِ ذهنی و افکار سمّیِ برخی نمک خوران و نمکدان شکنان قراردارد؟

با خوانش« لیلیان گلاس» « انسان های بد طینتی[خلق و خو، سرشت] که زباله های درونی خود را به صورت تیغ های زهرآگین و منفی پرتاب و با رگبارِ سخنان زهرآگین باعث رنجش، ترس و نگرانی اند؛ افرد سمّی نامیده می شوند. (2)»

می توان برای نامیدن کسانِ پشت پا زده به باورهای دیرین و دین به دنیا فروخته ای که بی وقفه در فضای مجازی گرد و خاک می کنند؛ واژه ی افراد سمّی را از سرکارِ خانم «گلاس» وام گرفت!

مفروض است:

هدایت افکار و رفتارِ بخشی از نسلِ جدید، به دست افراد از مردم بریده ای افتاده است که به طرز حقیرانه ای خودخواه و انحصار طلبند؛ و به امریکا که خود را سرور کائنات می پندارد! گریخته اند.

 غوطه وران در افکارِ تخریبی درآن ورآب، از رهگذرتریبون تکنیک و بلندگوی دیجیتال! با گستاخی و درشت گویی و ناسزا، بخشی از نسل وب را قربانی کلام زهرآگین خود کرده اند!

 دلیل تأکید براین امرِ حساس و مسئله خیز؛ هجوم غول چراغ جادوی دیجیتال به الهیات سیاسی و روند آگاهی سازی است.

فرضیه:

الف: فراهم کنندگان« خوراک سمّیِ ذهن» که ماشه ی اغتشاش را کشیدند و مرتکب جرم هایی سنگین شدند؛ از عقوبت در امان مانده اند!

ب: انقلابِ آگاهی ساز که تفکرِ "خود سایه ی خدابینیِ شاهان" را درهم شکست؛ در شهر فرنگِ دیجیتالی، درمعرض هجوم افکار سمّی قرار دارد؛

ج: رهیافت و روش مصلحان اجتماعی و باغبان های باغ اندیشه ی فرهنگی و سیاسی؛ محور و معیار عمل برای جریان های فکری و اجتماعی است؛

باغبان ها که به عشق ورزی به گل و گیاه شهره اند، آشناترین افراد با طبیعت و زمین و نهال و اقلیم و آب و هوا می باشند. به تعبیر «هگل»« باغبان با خاک آشنا و دوست است، اما چیزی را در دل طبیعت دگرگون نمی کند بلکه امکان زندگی بیشتر را برای گیاهان و گلها فراهم می آورد.»

هموطنِ دیگرِ این دیالکتیسیَنِ کهنه کار یا( غولِ فنِّ جَدل!)، معتقد است:

«سیاستمدار بزرگ باغبان یک ملت است؛ باغبان نوع گیاه را تربیت و اصلاح و وسایلِ به بار آمدنِ خواصِ نهفته(شکل و رنگ وگل و میوه) را فراهم می آورد...؛ (3)»

«هگل» با مثال جوانه و شکوفه و میوه؛ علاوه بر ذهن ورزی و روح نوازی، بر میل و ذائقه ی دانش پژوهان نیز تأثیرمی گذارد!

تماشای چغاله بادام و گوجه سبز و سیب ترش و روند پدیداری سه مرحله ای شکوفه، جوانه و میوه در واقع نظاره ی نمایش «طبیعتِ متحرکِ شکوفه و میوه» و وحدت اندام وار و هماهنگی و نظم در رویش است.

از حیث نظری این وحدت اندام وار و هماهنگ در روند رشد شکوفه و جوانه و میوه! شباهتی قریب با فرآیند آگاهی سازی در اندیشه و تجلی آن در باغ و بستان و کوه و دشت و خانه و آشیانه در ایران جدید دارد!

رهبری با فراستِ سیاسی و تقوایِ شخصی و سبکِ ساده ی زندگی؛ از جایگاه رفیع مرجعیت دینی خواستِ ملت را طرح کرد و راهی جدید برای اندیشیدن در اختیار گذاشت:

« مردم ما را خدمت گذار خود می دانند، من حرف آنها را می زنم، همان مطلبی را تعقیب می کنم که "آرزوی دیرینه" ی آنها است.... (4)»

این آگاهی سازی و عظمتِ آرزویِ دیرینه! با سَرَک کشیدن به اندیشه ی« هگل» و جایگاه" آرزو" در آن بهتر فهم می شود:

 «اگر تاریخ را به خانه تشبیه کنیم؛ انسان صرفا خشت این خانه نیست» بلکه معماری آگاه و دارای اراده ی سازندگی و آزرومند اندیشه ورزی در آن است.

نگرش آدمیزاد پس ازآگاهی از وجود آرزو یا میل درونی خود برای (خوراک، پوشاک و مسکن)، او را به سمت آگاه شدن از موضوع های دیگری که مسیر زندگانی در برابرش قرار داده! هدایت می کند.

این خودآگاهی شامل:

  • شناسایی و برنامه ریزی؛
  • ارزیابی و ترسیم چشم انداز آینده؛

و موتور حرکت به سوی هدف برای دستیابی به آن است.

به زبان خودمانی! باغبان با سنجیدن جوانب کار و یاعلی(ع) گفتن و دست بر زانو نهادن و حرکت؛ عشق را آغاز می کند تا میوه برآرد!

البته هر"موضوعِ" مادی، خودآگاهی پدید نمی آورد،« به زور و زَر مُیَسّر نیست این کار»...

علاوه بر پایگاه دینی در آگاهی سازی و شخصیت و وسعت نظر امام(ره)؛ و همراهی شارحان وکارورزان (بازوهای اجرایی)، عناصر اصلی تأثیرگذار دیگر در تحقق این امر عبارتند از:

  • خصال ملتی که «روانشان همیشه پُراندیشه بود»؛
  • قلمرو سرزمینی و منابع و جغرافیا و اقلیم و... منحصر بفرد؛

" بکارند و وَرزند و خود بِدروند

 به گاهِ خورش سرزنش نشنوند "

و مهمتر از همه؛حرف شنوی دین باورانه بود که آرزوی دیرینه را برآورد! زیرا :

« نخستین شکلِ خودآگاهی؛ آرزوی معنوی و جستجوی آزرم [عزت، فضیلت، حیا،...] است.»

رهیافت و روش امام(ره) در آگاهی سازی و سرسبزی و بارآوری نهال اندیشه که به قول « جان فوران» بر عباراتی نظیر:

  • « ایران آگاه ومبارز؛
  •  ملت عزیزوشجاع؛
  •  امت مبارز اسلامی؛

مبتنی بود و مردم را برانگیخت؛» امروز به مثابه نقشه ی راهی روشن و دقیق پیش روی ملتی بزرگ قرار دارد:

ازآن افیون که ساقی در مِی افکند

حریفان را نه سَر مانَد نه دستار

هرچند نقل داستان برآورده شدن آرزو ی دیرینه و هزینه ها و پیامدها را از هر زبان که بشنویم نامکرر است. اما به دلایل قابل بحث؛ هنوز حتی فصل اول کتاب قطور انقلاب متن خوانیِ علمی و تحلیل محتوی نشده! و در مورد آن حرف زیاد زده می شود. 

به خصوص با نقش اینترنت در تقلیل جهان بینی به ایدئولوژی! حاصل آرزوی دیرینه در معرض «گفتارزهرآگین و ناخوشایندی که مانند نَفَسِ اژدها گدازنده است!» قرار گرفت. اتفاقا حکومت ناروای طاغوت نیز از ابتدا همین طور برخورد می کرد....

 اما طرف پیروزِ این پیکار هرگز حتی از مرگ نهراسید و در راه سروری و آزرم! خطر کرد؛ این قانون تاریخ است:

«آنان که جان خویش را عزیز می دارند! شکست می خورند»

  از جمله سرفصل های این کتاب که امروز تبیین واجب شده؛ شکست اندیشه ی ظل اللهی، (شاه سایه خدایی) است که «بر اساس آن شاهان خود را سایه ی خداوند بر روی زمین تلقی می کردند. مثلا به گفته ی مظفرالدین شاه توجه کنید:

 خدماتی که به من می کنید، عوض او را سایه ی خدا که خود ما باشیم خواهیم داد! [صوت این ادعا در اینترنت شنیدنی است!]

این نحوه ی تفکر تنها با انقلاب اسلامی شکسته شد  و الگوی اندیشه سیاسی جدیدی در قالب جمهوری اسلامی در ایران طرح گردید.(5)»

ولی امروز دیجیتالیسم و پدیده ی« ظهور نوعی آگاهی سیاره ای(6)» شامل همه ی ظرفیت هشیاری از عصر نوسنگی که « بشر یاد گرفت به جای جمع آوری احتیاجات غذایی و جستجو برای سرپناه آنها را تولید کند، » تا عصر اطلاعات! نمی گذارد تا بخشی از نسل جدید به آثارِ سیاسی و اجتماعیِ این تکبُّرِ شاهانه و مصادیقِ آن بیاندیشد!

مهم تر اینکه هنوز چشم اندازی از پیدایی راهکارکاربردی برای مقابله با" استفاده ی سوء از دست آوردهایِ دیجیتالِ پیشرو!" وجود ندارد.

آن روی سکه ی هجوم به الهیات سیاسی از رهگذر این رخداد بی سابقه « سربرآوردن دوباره ی ادیان، فرقه ها و سلوک متعدد مذهبی است که در کلیه ی کشورهای جهان رو به افزایش است؛... امور دنیوی را با وهم و جادو در می آمیزند و به زیور قدسیت می آرایند! »

در ایران نیز نتیجه ی آگاهی سازی (رابطه ی معنوی و هماهنگی انداموار) که در دو مقطع سرشت و سرنوشت ساز یعنی:

  • فرایند انقلاب پیروزمند؛
  • دوران پرافتخارهشت سال دفاع مقدس؛

 تکوین یافت و قدرت ملی و روحیه ی ملی را تقویت می کرد؛ امروزه در معرض توفان برخاسته ازگسترش گریزناپذیر تکنولوژی دیجیتال در زندگی روزمره قرار گرفته است.

درصورت عدم بازگشت متولیان امور فرهنگی از تعطیلات تاریخ « جامعه ی ایران بر اثر ترکیبِ تدریجی دو اَبَر رخداد مُعَین، یعنی بسط تکنولوژی دیجیتال در زندگی روزمره(7)» و نسل کُشی دیجیتال!  با قرار گرفتن در یک وضعیت استثنایی؛ شاهد « ظهور حوزه ی اختلاط و دورگه سازیِ همگانی» خواهد بود.

نتیجه گیری

هرچند آرزو، نوع خاصی از نا آرامیِ درونی و حرکت را در جهان اجتماعی ( جامعه و فرهنگ) نیز ایجاد می کند؛ اما چنان که «هگل» خاطر نشان کرده «آدمی با جانبازی در راه بر آوردن آرزوی انسانی خود، انسانیت خود را محقق می سازد.»

در همین راستا، چرایی و چگونگی مبارزه ای نفس گیر، برای:

- عمل به آموزه های دینیه؛

- برآورده شدن آرزوی دیرینه؛

- احیاء ارج و قدر و شأن و شرفِ پیشینه؛

...

همواره در کانون توجه« مطالعات دیرینه شناسی که موضوع آن گفتمان هایند،(8)» قراردارد! با این وجود؛ اکنون نگرشی شیطانی علیه نتایجِ آن مبارزه درحال گسترش است.

با کوچ اهریمن به شبکه های اجتماعی، ایرانیان به بروز دو بحران خطرناک تهدید شده اند:

  1. بحران انقطاع نسلیِ دیجیتال محور!
  2.  بحران پدیداری جامعه ای با جمعیت سالخورده گان!

هرچند بنا بر ضرورتِ حفظ حریم و حیا، مصلحت نیست که رازِ نسبتِ ارتباطِ این هراس با امر دیجیتال از پرده برون افتد! و باید سخن سربسته گفت!  اما به دلیل اهمیت موضوع هم که شده! چون ناظرانِ وضعِ بشر به تکاپو افتاده اند:

بیا و حالِ اهل درد بشنو

به لفظ اندک و معنی بسیار

ازجمله:

  • «آنتونی گیدنز» با اشاره به روابط بدون عشق به مثابه « تجربه ای توخالی» تأکید دارد که «هرگز تاکنون هیچ حدی از این تنوع و سیالی وجود نداشته و این تغییرات عظیم را باید درک کنیم.(9)»
  • « هانا آرنت» هشدار داده که «عشق تنها در قلمرو خصوصی می تواند باقی و برقرار بماند! وقتی در انظارعموم به نمایش درآید از بین می رود و می میرد.(10)»

 آموزه ی بازیگرانِ سمّی در این شهر فرنگِ هزار رنگ و به قول «والرشتاین»« آثارکولی گرانه ی هنری و ادبیِ(11)» آن کلافِ سر درگمِ!  نتیجه ای جز انقطاع نسلی نخواهد داشت!

« گیدنز و ساتن» عقیده دارند که « "برهنگی"در ملأ عام همواره مایه شرم بوده و محصول تمدن نیست؛ (12)» و فرو ماندن در مرحله ی زندگی حیوانی و افتادن « به ورطه ی موهوم هیچستانی [است]که تحت استبداد غرب زدگیِ نا آگاهانه قرار دارد.»

و البته که:

«بت چینی عدوی دین و دل هاست!»

به نظر می رسددلیل اصرار این صاحب نظران، آگاهی از تفاوت انسان و حیوان در اندیشه ی « هگل» باشد؛ آنجا که می گوید:

« انسان از خویشتن و از واقعیت و شایستگی انسانی خویشتن آگاه است. وفرق اساسی او از حیوان در همین خود آگاهی است. »

به چالش طلبیدن روابط مبتنی بر عقل و شرع؛ امروز تبدیل به قصه ای با طبیعت واقعی و پُرغُصه شده و قلبِ پرداخت کنندگانِ هزینه ی برآورده شدن آرزوی دیرینه را به درد می آورد!

داستانی که با ورود جهان به عصر دیجیتال آغازشد و از نیمه  شب 31 دسامبر سال 2000 بشریت را به آستانه ی شالوده شکنی از آموزه های دینی و چهارچوب های فرهنگی پرتاب کرد؛ برای:

  • دین پیرایی؛
  •  قداست زدایی؛
  • نماد حیا و حریم سوزی؛

اکنون طرز تهیه ی خوراک های سمّیِ ذهن و سالاد فصل! را آموزش می دهد، واز تعلیم چگونه بد بودن ابایی ندارد.

 پیش از این؛ مردم در جوامع مختلف، افتان و خیزان مسیر هرروزه ی خودشان را می رفتند؛ متولیان امور نیز غالبا قادر به حفظ ظاهرالصلاحی! بودند. اما با ورود به قرنِ دیجیتال محور! هر کدام گرفتار« دامِ بلوای هیجانی!» شدند:

  • افزودن نا ایمنی از فردا ی اولاد! به دشواری های مادی؛
  • نگرانی از برملاشدن حیاتِ خلوت و پراکندگی هواداران؛

 و وایرالِ ( هتاکی، اهانت،...)و مدرن شدن شیوه ی منازعه بین دو اردوگاه بدی و خوبی! نشان می دهد که این نگرانی کاملا بجا بوده است.

و آینده پژوهانی که اصابت «صاعقه ی سرنوشت ساز (13)» بر روند پرشتاب تغییر و تحول فرهنگی و ارثیه ی اجتماعی را پیش بینی کردند؛ مطمئن شده اندکه لحظه ی تحویل قرن« ساعت های خود را درست تنظیم کرده اند!»

اما تمدن اساسا به زندگی مربوط می شود و همان چیزی است که ایرانیان علی رغم وجود همه ی مسائلی که افتد و دانی! « در آن شنبه ی تاریخی» به نمایش گذاشتند!

«گیدنز» به درستی اشاره کرده که« مردم برای رفتارهای خود دلیل دارند و شناخت اجتماعی روزانه شان رفتارشان را تغذیه می کند. »

تبیین معنا و مفهوم این رفتاراجتماعی و جلوگیری از سهل انگاری در تفکر و فهم منطق درونیِ« رهایی از نفوذ قدرت های غربی و ایجاد یک جامعه و فرهنگ مستقل» از ضروریات حفاظت از نتیجه ی آرزوی دیرینه هستند!

اهل نظر از عارضه و بلای « سهل انگاری در تفکر» که در اوایل نیمه ی دوم از قرن بیستم بر جوامع غربی نازل شد؛ و دادِ کسانی چون «هایدگر» را درآورد! آگاه هستند و از لحن سخت و خشن هشدار او اطلاع دارند؛ آنجا که نوشت:

« بیایید خود را فریب ندهیم؛ ما به فقر تفکر  دچاریم! زائرِ مرموز و زیرکِ بی فکری در همه جا حضور دارد... [البته] ممکن است بعضی اساتید دانشگاه به این اتهام اعتراض داشته باشند؛(14)» و با ژستِ وسط بازِنگران از دره ی سلیکون؛ تاریخ بر باد رفتن آرزوی دیرین و به سختی برآورده شده را! تعیین کنند....

صد البته که صف اندیشه ورزان ( منصف و حق گو و ناراضی و معترض) از یاوه گویان دروغزن که با حرف های ناروا و زشت و خصمانه و اظهار نظرهای ظالمانه شبکه های اجتماعی را قُرُق کرده اند، جدا است.

تکلیف هوچی گرهای فراری از مردم که بار گناهِ اغتشاش و نا امنی و« قتلِ عام و برادرکشی و تحقیر فرهنگ را به گردن دارند؛ (15)» روشن است!

هرچند این شرورهای نابخشودنی! ظاهرا از تیررس جدیدترین فیلیپینیِ روزِ خاله قزی! گریخته اند؛ اما انگار از ترس تیر غیب! خواب از سرشان پریده که خوش نشین دائمی اطاق ها در کلاب هاوس شده اند!  

پر واضح است گناه ندانم کاری متولیان امر تعلیم و تربیت و تهذیب نیزکم نیست!

بجای سخن آخر

به قول معروف حرف حرف را می آورد؛ جرأت و شهامت؛ همواره بزرگترین موهبت الهی به ایرانیان بوده است. حرف از پیکاری جانبازانه با خوانش هگلینها؛ یاد دلیرمردان با غیرت و عزیز دیروزی درحفاظت از حریم و حیا و حرم و شأن و شرف را نیز در ذهن ها زنده می کند....

جامعه شناسی مذهب، آمادگی لازم برای ورود به هزاره ی جدید را نداشت و امکانات بی پایان و پیش بینی ناپذیری که درماهیت امر دیجیتال نهفته و در راه هدفی غیر از «آزرم جویی و حیثیت و آبرو» نیز بکار می افتد! را درست ارزیابی نکرد.

اما ظرفیت عظیم و بی بدیل این نحله ی علمی درحفاظت از ارثیه ی بشریت (بن و ریشه ی مسائل  مرتبط با ادیان ابراهیمی(ع) در برابر پیامدهای صائقه ی ویرانگر! بسیار بالا است. فقط باید:

  •  این ظرفیت  درست شناخته شود؛
  • متناسب با مقتضیات زمان بکار گرفته شود؛  

به راستی که هرگز منبعی غنی تراز منابع الهیات سیاسی در اختیار پژوهش گران نیست؛ به بیان «گوته» :

« امور شایسته ی اندیشیدن، پیش از این اندیشیده شده »

و برای رویدادهای زمانه؛

و سر سبزی درخت اندیشه ی دینی؛

و روند تکاملی جهان مبتنی بر ادیان ابراهیمی(ع)؛

 هیچ حرف ناگفته ای نمانده است،«صرفا باید آن اندیشه ها را باز اندیشی کرد و بس. (16)»

نکته ی پایانی

« آگاهی سازی یک مقوله ی آموزشیِ ویژه ی ضروری است؛» بی تردید، در کشوری که انقلاب تجلی اراده ی آگاهانه ی آحاد مردم است برای جذب بخش آزُرده شده ی نسل جدید به رهیافت و روش باغبان ملت، باید شرایط دیدن شور بلبل و اندیشه کردن در گُل را در چارچوب رهیافت پدیدار شناسی  فراهم کرد!

 این رهیافت علاوه بر مشاهده ی ظواهر بیرونیِ پدیده انقلاب؛به فرزندان آزرده خاطر!نشان می دهد که به قول « فوکو» « این پدیده ی باورنکردنی و بی سابقه دقیقا نوری بود که در همه ی مردم روشن بود و همه را درخود غرق کرد و به شدت ما را مجذوب خود کرده و تلاش می کنیم درکش کنیم؛ روح یک جهان بی روح بوده است.(17)»

به نظر می رسد امر ضروری آگاهی سازی از رهگذر پدیدار شناسی می تواند درباره ی ماهیت حکومت ناروای طاغوت واقعیت ها را توضیح  دهد و «بالاتر از همه تکنیک سیاسی برای استقرار درست دولت» را توجیه و حقایق زندگی فضیلت مندانه در اندیشه ی ایرانیان را احیا نماید.

متولیان امور فرهنگی با درک ضرورت آگاهی سازی! می توانند دیدگاه این بخش از نوجوانان و جوانان « که در معرض انواع تأثیرات ذهنی و وسوسه های گوناگون» قرار دارند را نسبت به جستجوگران آرزوی معنوی و آزرم! و پایان بخشِ "آهنگِ شبِ درازِ دیجور و حکومت ناروای طاغوت" از شعار هنجار شکن، به ابراز احترام و ارادت و قدرشناسی تغییر دهند.

اضلاع مثلثِ روندِ آگاهی سازی عبارتند از:

  • ارائه ی آگهی درست؛
  •  سیاست های مقایسه ای؛
  •  وجدان آگاه و بیدار و آزاد اندیش؛

در نتیجه ی این فرایند فرزندان ایران برائت خود را از افراد سمّی با  فریاد:

 خامنه ای خمینی دیگر است/ ولایتش ولایت حیدر است

اعلام می دارند و با آفت زدایی از درخت سرسبز و تناور انقلاب؛ بر حفاظت از خصال خویشتن و حرف شنوی دین باورانه از گل سرسبد جهان اسلام! تأکید خواهندکرد.

 

منابع:

  1. گ.و.ف هگل؛ خدایگان و بنده، « با تفسیرکوژو»
  2. لیلیان گلاس؛ آدم های سمی
  3. اسوالد اشپنگر؛ فلسفه ی سیاست
  4. جان فوران؛ مقاومت شکننده، تاریخ تحولات اجتماعی ایران
  5. فرهنگ رجایی؛ تحول اندیشه سیاسی در شرق باستان
  6. داریوش شایگان؛ آمیزش افقها
  7. سجاد ستاری؛ « قدرت و وضعیت استثنائی در ایران» فصلنامه دولت پژوهی پائیز 1401
  8. احمد خالقی؛ قدرت،زبان، زندگی روزمره« در گفتمان فلسفی- سیاسی معاصر»
  9. آنتونی گیدنز؛ چشم اندازهای جهانی
  10. هانا آرنت؛ وضع بشر

(11) ایمانوئل والرشتاین؛ سیاست و فرهنگ در نظام متحول جهانی

(12) آنتونی گیدنز و فیلیپ ساتن؛ جامعه شناسی

(13) مانوئل کاستلز؛ عصر اطلاعات،پایان هزاره،جلد سوم

(14) ادموند هوسرل ودیگران؛ فلسفه و بحران غرب

(15) احمد نقیب زاده؛ درآمدی بر جامعه شناسی سیاسی

(16) پیتر سجویک؛ دکارت تا دریدا« مروری بر فلسفه ی اروپایی»

(17)میشل فوکو؛ ایران:روح یک جهان بی روح

 

* جانباز دکتر مهدی حسینی

اینستاگرام
سلام علیکم، فاش نیوزهمیشه مطالب یک سری افرادخاص بارگذاری میکدگند، ازجمله همین آقا، چرا؟ همبشه مطالب ایشون ویکی دونفر، چه سمتی توفاش نیوزدارد، جواب بدید
جناب ش قصد بی احترامی به شما را نداریم ، اما شخصا" مدت زیادی است که مطالب آقای دکتر حسینی را به جد دنبال می کنیم و از نظر منظر شخصی ، مطالب با ارزش زیادی از ایشان آموختیم و ایشان برای ما بدون هیچ تردیدی حکم استادی را دارند ، موضوع اصلاً و ابداً روابط شخصی استاد حسینی با سایت فاش نیوز نیست ، اما سخنان این استاد بزرگوار در این شرایط فعلی بسیار حساس جامعه ، بسیار راهگشاست.
ای کاش شما نام خود را کامل قید می فرمودید و با منطق و استدلال سخنان استاد را نقد میکردید ، اما به صرف یک حرف نمی شود ، سخن شما را واکاوی و انتقاد تان را درک کرد ، سخن شما مانند این است که چرا در صدا و سیما فقط یک مجری اخبار گزارش میکند و شما صرفاً از حضورشان در این سایت ایراد گرفته اید نه از سخنانش ، استاد حسینی در این شرایط فعلی بسیار حساس ، دانش خود را بدون هیچ توقع و چشمداشتی با خوانندگان و مخاطبان در این سایت به اشتراک گذاشته و روشنگری می کنند تا امثال ما بتوانیم یک نقد سازنده از ویژگی آسیب های زیر پوستی جامعه ملتهب فعلی ، داشته باشیم.
ضمن اینکه در همان روز ابتدائی که این مطلب منتشر شد و آن را مطالعه کردیم در آنجا کامنت شما را ندیدیم ، چرا که در همان روز اول ، واکنش نشان داده و از حضور صمیمانه آقای دکتر حسینی ‏ دفاع می نمودیم ، چون آن را وظیفه و تکلیف می دانیم.
در آخر از استاد دکتر حسینی تقاضا داریم ، بدون توجه به این سخنان حضور فعال خود را در این سایت استمرار ببخشند و ما از وجود پر خیرو برکت شان ، بی بهره نمانیم.
از مدیران سایت فاش نیوز بابت این همکاری سپاسگزاریم
ش بزرگوار قدر زر زرگر بداند قدر گوهر گوهری ، عزیزم اگر چیزی درچنته داری بسم الله خواهشآ بی جهت نه به سایت ونه به آقا سید مهدی که مخلصشان هستیم بتازید شاید خودت می دانی پسته بی مغز اکر لب وا کند رسوا شود به همین خاطر درحال جنگولک بازی هستی مشغول گرفتن بهانه های بنی اسرائیلی می باشی
برای این که اینها اهل فکر و قلم هستند.
شما هم بنویسید بفرستید اگر منتشر نشد بگید
مگر اینکه به یک سری ارزش ها تعدی بشه وگرنه فاش از خداشه تا حالا که اینطور بوده
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi