شناسه خبر : 99045
پنجشنبه 10 فروردين 1402 , 16:22
اشتراک گذاری در :
عکس روز

حماسه ای که آزاده شهید حسین پیراینده در اسارت آفرید

شرمنده شهدا - آزاده شهید حسین پیراینده در سال 65 در عملیات کربلای 5 به اسارت نیروهای بعثی در آمد. ابتدا به اردوگاه 11 منتقل شد. درهمان بدو ورود به علت این که عکس صدام در جهت قبله نصب شده بود (به طوری که در هنگام نماز به ناچار آن عکس دیده می شد) عکس صدام را پاره کرد. به خاطر این کار، نیروهای بعثی چندین بار به شدت او را شکنجه دادند ولی حسین مقاومت کرده و هر بار که عکس را نصب می کردند، مجدداً آن را پاره می کرد؛ به گونه ای که در نهایت تنها آسایشگاهی که بعثی ها راضی شدند در آن عکس صدام نصب نشود، آسایشگاهی بود که شهید پیراینده در آن حضور داشت.


در حین شکنجه بعثی ها او را وادار به اهانت علیه امام خمینی(ره) کردند اما او علیرغم شکنجه فراوان امتناع کرد. در این هنگام افسر بعثی به شکل زننده ای شروع به فحاشی کرد.حسین که طاقت این وضع را نداشت، خود را از چنگ بعثی ها رها ساخته و به او رساند و با ضربه مشتی باعث شکستن فک و در نهایت بیهوشی افسر بعثی شد.

پس از این اقدام شهید بزرگوار را به اردوگاه 18 بعقوبه که مخصوص فعالان سیاسی بود منتقل کردند. شرایط در این اردوگاه بسیار سخت بود. فضا برای هر اسیر تنها به اندازه 4 موزائیک بود و مجبور به نشسته خوابیدن بودند. این شرایط در نهایت منجر به از کار افتادن کلیه های شهید پیراینده شد. افسر عراقی که توسط حسین مجروح شده بود به علت کینه ای که از حسین داشت پس از بهبودی با تلاش و رایزنی با استخبارات خود را به اردوگاه 18 بعقوبه رسانده و در آنجا دو سال تمام حسین را به شدت شکنجه کرد.


در تاریخ 26 مرداد ماه 1369 مصادف با اولین روز تبادل اسرا، عزیزان در بند تصمیم گرفتند منافقین کوردلی را که تا کنون با نیروهای بعثی همکاری داشته و اسرار را شکنجه می کردند تنبیه نمایند. در حین درگیری، افسر عراقی که کینه زیادی از حسین در دل داشت از موقعیت استفاده نموده و او را به ضرب گلوله از ناحیه پهلو هدف قرار داد و آزاده شهید حسین پیراینده با ذکر یا حسین به دیدار معبود شتافت.

اینستاگرام
السلام علی الحسین و سلام بر عاشقان حسین روحت شاد حسین جان. بجان حسین مارا شفاعت کن.
سلام من پیش حسین بودم من از اردوگاه 14 همراه با اسرای دیگه به اردوگاه 18 تبعید شدم . بعد شهادت حسین و تمام شدن اسارت اسرا ما دزدیدن و به رومادیه 9 بردن . ما لباس خونین حسین زیر لباس خودمان پنهان کردیم و به دست خانواده اش به تهران رساندیم . خاطره بسیار هست
سلام جناب امیری
راهی برای ارتباط با شما هست ؟
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi