تاریخ : 1402,یکشنبه 01 مرداد13:30
کد خبر : 102110 - سرویس خبری : مقاله و یادداشت

لباس عشـــق و عـــزت



فاش نیوز - کودکی‌ام را مرور می‌کنم،‌ گریه‌هایم یادم می‌آید. مادرم را به‌خاطر می‌آورم که با عشق و اشک، لباس سیاه را تنم می‌کرد و می‌گفت؛
- این لباس عزت است و عشق... 
و حالا دلم بی‌قرار رسیدن است. رسیدن عاشقانه‌هایی که با همین لباس‌های سیاه برایم رقم می‌خورد و با خودم زمزمه می‌کنم؛ یک سال دوری و فراق را و انتظار می‌کشم آمدنت را...
آقا جان! 
این دل لبریز خونم در هوای کربلاست
جان مشتاقم خریدار بلای کربلاست
بی‌سبب دل را درون سینه زندان کرده‌ام
جای این دل در حریم دلربای کربلاست1
_______________
1- شعر از شاعر آئینی محمود تاری
 
* ابوالقاسم محمدزاده