فاش نیوز - تا همهٔ وجودت پر از زخم نباشد، مرهم دردها نمیشوی. تا همهٔ پر و بالهایت نریزد، بال پرواز همه نمیشوی. تا خونت را قطرهقطره ندهی، اینهمه در رگها جاری نمیشوی. تا جانت به لب نرسد، جان نمیدهی و زنده نمیکنی. هرچه بنده باشی، تا چنین بر سر نی علَم نشوی، دلبریات پیدا نیست.
اگر زندگیات عادی باشد، غمت عادی باشد، خودت هم عادی هستی، مثل بقیه؛ خاص نمیشوی. اگر این نبود، عاشورا ابدی نمیشد؛ داغش همیشه تازه نبود. سلام، صبحتون بخیر عاشورای حسینی ع تسلیت دلتون مالامال عشق حسین ع و دعاتون در حق یکدیگر مستجاب!
- با زمزمهٔ روضه، خود را آرام میکنیم. میدانیم اگر این بغض گلو تاب نیاورد و بشکند، باران، نگاهمان را تار میکند. با تمام وجود، دستهایمان را بالا میبریم. انگار میان آسمان، چشمبهراه دستان کوچک ششماهه و نخ چادر سهسالهایم. دستهایم را به امیدِ بندهنوازی ارباب بالا میبریم و چنان به سینه میکوبیم که دانهدانهٔ سهلانگاریهایمان، مثل دانههای تسبیح پراکنده شوند.
میخواهیم قلبمان را آزاد و بیدار کنیم. قلبی که ظهر عاشورا بیدار نشود، جا ماندهای بیش نیست؛ جاماندهای که شاید دفعهٔ بعد، با کربلای امام زمانش بیدار شود و ببیند این بار، آخرین امام هم یارانش را با خود برده و او مانده با دنیای کوچکش که بدون نگاه امام، فرق چندانی با کابوس ندارد. سلام، صبحتون بخیر عزاداری هاتون قبول دلتون گرم به ذکر خدا و زندگیتون پر برکت
- گفتم که سوخت جانم از آتش نهانم
گفت آن که سوخت او را کی ناله یا فغان است
گفتم فراق تا کی گفتا که تا تو هستی
گفتم نفس همین است گفتا سخن همان است
گفتم که حاجتی هست گفتا بخواه از ما
گفتم غمم بیفزا گفتا که رایگان است
|| به کوشش علیرضا رجایی