فاش نیوز - آزاده ایرانی، علیرضا حیدری نسب و ابومحمد، نگهبان اسرا در عراق در اربعین امسال به صورت غیرمنتظره در مبیتی میان منطقه کفل و حله در نزدیکی بغداد با یکدیگر دیدار کردند.
به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، نزدیک به ۴۰ هزار ایرانی در دوران دفاع مقدس به اسارت رژیم بعث عراق درآمدند و در اردوگاه‌های بعثی سال‌ها در سختی و رنج ناشی از غربت و شکنجه‌های بی امان افسران بعثی به امید آزادی و بازگشت به وطن روزها را سپری کردند. اسرای ایرانی در طول دوران سخت اسارت علاوه بر تحمل شکنجه‌ها و سختی‌های اسارت از این فضا به مثابه دانشگاهی برای رشد فکری و اندیشه‌ای خود استفاده کردند و با وجودی که مرحله‌ای سخت را در زندگی تجربه می‌کردند اما این رشد فکری و معنوی باعث شد همواره به اسارت نگاه خاص و ویژه‌ای داشته باشند. تا آنجا که در سال‌های اخیر و با افزایش سفر ایرانیان برای زیارت عتبات عالیات در کشور عراق و مراودات فرهنگی مذهبی دو کشور بارها آزادگان ایرانی را با افسران عراقی دوران اسارت و یا سربازان آن دوران رو به رو کرده است.
آزاده ایرانی، علیرضا حیدری نسب و ابومحمد، نگهبان اسرا در عراق در اربعین امسال به صورت غیرمنتظره در مبیتی میان منطقه کفل و حله در نزدیکی بغداد با یکدیگر دیدار کردند. این ملاقات در حالی بعد از ۳۴ سال از آزادی اسرا، صورت گرفت که این بار یکی در نقش زائر ایرانی و دیگری در نقش میزبان عراقی جلوه‌گر شده بود.
حیدری نسب خود درباره این اتفاق روایت کرده است: ظرفیت سفر اربعین جهت افزایش وحدت و بصیرت بویژه در میان پیروان اهل بیت (ع) فرصتی فوق‌العاده به نظر می‌آید. در این جهت شایسته است اهالی فکر و فرهنگ جهت غنی سازی این فرصت و استفاده بهینه از آن برنامه‌ریزی کنند.
از اتفاقات نیکوی سفر اربعین امسال بنده، این بود که شب دوم پیاده روی، گذر ما جهت بیتوته به منطقه‌ای مابین حله و کفل افتاد و در آنجا جلسه خوبی برگزار شد. از جمله با یکی از نگهبانان اردوگاه‌های اسارت و خویشاوندانش آشنا شدیم و خانوادگی مهمان آنان بودیم. وی تلاش داشت به نوعی عذرخواهی و جبران مافات کند.
آقای حیدری نسب در ادامه توضیح داده است: البته این فرد نگهبان اردوگاه دوازده، اردوگاهی که من و جمعی از اسرای اواخر جنگ در آن نگهداری می‌شدیم، نبود.
ابومحمد، به گفته خودش، نگهبان اردوگاه‌های قدیمی بود و می‌گفت: من به مدت هشت سال نگهبان اسرای ایرانی در اردوگاه موصل یک و دو بودم.