تاریخ : 1402,یکشنبه 23 مهر12:21
کد خبر : 104485 - سرویس خبری : زنگ خاطره

بالاخره ما هم ترکش‌گیر شدیم!



فاش نیوز - خواهر شهید حسین حیدر تعریف می‌کند: «وقتی حسین مجروح شده و به شهر آمده بود، نمی‌خواست مادرمان متوجه درد او شود. برای همین با خوشحالی می‌گفت: «بالاخره ما هم ترکش‌گیر شدیم!»

نوربالا| بالاخره ما هم ترکش‌گیر شدیم!

به گزارش خبرنگار حوزه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، خیلی از کسانی که در جبهه‌های جنگ مجروح می‌شدند، تلاش می‌کردند برای درمان به شهر خود برنگردند تا خانواده‌شان متوجه جراحت آن‌ها نشده و نگران نشوند. 

روایتی که می‌خوانید، خاطره‌ای از خواهر شهید حسین حیدر است که در کتاب «سیرت شهیدان» به قلم غلامعلی رجائی آمده:

«وقتی حسین در یکی از عملیات‌ها مجروح شد، مجبور بود برای ادامه درمان به شهر برگردد. پایش زخم عمیقی برداشته و درد زیادی را تحمل می‌کرد؛ اما از ترس اینکه مبادا مادرم از آه و ناله او نگران و ناراحت شود، نه تنها درد خود را ظاهر نمی‌کرد، بلکه حتی سعی می‌کرد با لطیفه گفتن مجروح شدن خود را لطیف جلوه دهد.

مثلاً می‌گفت: «بالاخره ما هم ترکش‌گیر شدیم!»

باری دیگر می‌خندید و می‌گفت: «اگه آهن‌ربا دارید در خدمت حاضریم!»

ما واقعاً احساس می‌کردیم دارد لطیفه تعریف می‌کند.»