تاریخ : 1402,شنبه 06 آبان20:52
کد خبر : 104993 - سرویس خبری : اخبار

روی زمین اتفاق غم‌انگیزی در حال رخ‌ دادن است!


روی زمین اتفاق غم‌انگیزی در حال رخ‌ دادن است!

روزی یک واحد (ید واحده) بودیم؛ جانمان برای هم در می‌رفت؛ در یک سنگر می‌جنگیدیم. اما حالا به خاطر "سندروم دیاسپورا"ی لعنتی از هم جدا می‌شویم؛ علیه همدیگر می‌جنگیم؛ بر علیه هم پرونده درست می‌کنیم؛ جوری که وکلا و بزرگان ما قادر نیستیم یا نمی‌خواهیم مشکلات را بین خودمان حل کنیم....

جعفری

فاش نیوز - امام‌ سجاد علیه‌السلام در دعای سوم صحیفه سجادیه از بازرسی محترم و گرانقدر صحبت می‌فرماید به نام "ملک رومان".
 او در مجتمع قوه‌ قضائیه‌ی خدا کار می‌کند. وقتی از روی زمین مهاجرت کردیم به زیر خاک، بعدش کجا می‌رویم؟ یا دنیای زیر خاک چه شکلی است؟ نمی‌دانم؛ فقط می‌دانم او اولین کسی است که می‌آید سراغ ما، قبل از آمدن نکیر و منکر، پرونده ما را تنظیم می‌کند؛ می‌گذارد زیر بغلمان. آن پرونده تا روز قیامت از ما جدا نمی‌شود.
 جناب رومان بر اساس محتوای پرونده‌ای که از ما دیده است، به همکارانش توصیه‌هایی برای ما دارد؛ جوری که ممکن است همکاران خدومش محلی به دفاعیات ما نگذارند؛ از ما سر برگردانند، سرمان فریاد بزنند و... شاید هم‌ طوری باشد که به ما به عنوان یک شخص مهم نگاه کنند، آرامش دهند، مثل یک مدیر بالاسری خودشان احترام بگذارند، تحویلمان بگیرند. القصه، چه رفتاری با ما می‌کنند، بستگی به پرونده اعمالمان دارد.  

 اما روی زمین اتفاقی غم‌انگیزی در حال رخ‌ دادن است. کمتر کسی نام رومان را می‌شناسد. کمتر کسی حواسش به پرونده‌ی اعمالش هست. خطر در کمین ماست!

از میان گروه‌هایی که او را فراموش کردیم، برخی از خودمانی‌ها هم هستند. اگر ما او را نشناسیم، خیلی خیلی بد است. ما که عضو خانواده ایثارگرانیم!

آیا می‌دانید قوم بنی‌اسرائیل روزی از خانواده معزز شهید داده‌، حزب‌اللهی، ارزشمدار، ولایتمدار، زندان رفته بودند؟ آیا بنی‌اسرائیل سوره قصص با بنی‌اسرائیل سوره‌ بقره یکی است؟ چرا این تفاوت اتفاق افتاد؟ قوم یهود به کدام نوع دیاسپورا مبتلا شدند؟ آیا این اتفاق برای جمع ما هم رخ می‌دهد؟

بله؛ متاسفانه ویروس دیاسپورا شدیدتر از کرونا به گروه ما هجوم می‌آورد؛ به شکل شعله‌ور شدن تنش و کدورت بین برخی از اعضای خانواده خودش را نشان می‌دهد.
من، تو و او از برخی دلخوریم که در جمع خود ماست. در حالی که ما روزی یک واحد (ید واحده) بودیم؛ جانمان برای هم در می‌رفت؛ در یک سنگر می‌جنگیدیم. اما حالا به خاطر "سندروم دیاسپورا"ی لعنتی از هم جدا می‌شویم؛ علیه همدیگر می‌جنگیم؛ بر علیه هم پرونده درست می‌کنیم؛ جوری که وکلا و بزرگان ما قادر نیستند یا نمی‌خواهند مشکلات را بین خودشان حل کنند.

دیاسپورا ما را دچار پراکندگی جغرافیایی نمی‌کند؛ بلکه جغرافیای ارزش هایمان، از زمین تا آسمان از هم دور می‌شود، والا هر روز همدیگر را می‌بینیم، حقیقتا عارضه بدی بر قلب‌های ما سایه می‌اندازد، اسمش دیاسپورای انسانی، دیاسپورای فرهنگی، دیاسپورای منش‌اسلامی است.

جوری می‌شود که ارزش‌ها و باورهایمان مثل اول، یکی نیست، یادتان می‌آید در دوران دفاع‌مقدس با هم چگونه بودیم؟ حالا هر کسی برداشت خودش را عَلم می‌کند از ارزش‌ها، مثل گذشته برای هم ایثار نمی‌کنیم، دیگری را بر خود مقدم نمی‌دانیم، لقمه را از دهان دیگری می قاپیم. و  آن دیگری کیست؟

امروزه پراکندگی، پذیرفته‌ترین و صریح‌ترین ویژگی دیاسپورا تعریف می‌شود، دیاسپورا در اعتقادات و باورهای اسلامی ما رخ می‌دهد، انگار آن اصطلاح ۷۲ ملت را برای جمع ما گفته اند!

دیاسپورایی‌ها اخلاق خاصی دارند‌. اگر دیاسپورایی شویم، حق دیگری را رعایت نمی‌کنیم؛ به حق خودمان قانع نیستیم؛ همه چیز را برای خود می‌خواهیم؛ از داشتن قدرت، لذت می‌بریم؛ از له‌کردن دیگران سرخوش می‌شویم؛ چشم‌ دیدن پیشرفت و رسیدن یکی از خودمان به جایگاه بالاتر را نداریم؛ او را رقیب خود می‌دانیم؛ به او برچسب‌های ناروا می‌زنیم؛ بی‌سند و مدرک متهمش می‌کنیم؛ سند و مدرک موثق رقیبمان را بی‌اعتبار می‌سازیم؛ راحت دروغ می‌گوییم، خوبی‌های رقیب‌مان را بازگو نمی‌کنیم؛ وعده‌های دروغ به او می‌دهیم. دیگر حرمت بزرگ و کوچکتری نگه نمی‌داریم. به وساطت بزرگترها احترام نمی‌گذاریم. بزرگترها بر اساس منفعت و باندبازی خود حکم می‌دهند.
البته ویروس دیاسپورا، فقط روی خاک کره‌‌ی زمین بر قلب‌های ما اثر دارد. ولی جایی هست که خاصیت خودش را از دست می‌دهد؛ آن هم وقتی است که "جناب رومان" می‌آید سراغمان، با طمأنینه مو را از ماست می‌کشد بیرون.

آنجا جایی است که باز هم همه ما در یک جا جمع می‌شویم. آنجا زیر خاک است؛ در ردیف‌های منظم و گاهی نامنظم ما را کنار هم زیر خاک می‌خوابانند. هیچ قدرت روی زمینی نمی‌تواند ما را از آن اتاق بیندازد بیرون. شاید آن کسی که کنار ما خوابیده، همان باشد که روی زمین برایش پرونده درست کردیم؛ زجرش دادیم؛ آرزوهایش را نابود کردیم؛ به حقوقش احترام نگذاشتیم.
همه ما آنجا تهی از قدرت می‌شویم. اما این برای یک فرد دیاسپورایی خیلی سخت‌تر است. انسان‌هایی می‌شویم بشدت محتاج ترحم؛ جلب ترحم کسانی که به آنها ظلم کرده ایم.

روزی که زیر خاک تن ما نهان شود
آنها که کرده ایم یکایک عیان شود

با مظلومیت توی چشم‌های مظلوم نگاه می‌کنیم. از او می‌خواهیم پای محکمه‌ی عدل‌ الهی سکوت کند؛ حرفی علیه ما نزند؛ شکایت نکند. چون شنیده می‌آید روزی که: "نختم علی افواههم و تکلمنا ایدیهم و تشهد ارجلهم..."
با تقلا دست‌های خود را از کفن در می آ‌وریم و دست‌های کسی را که آزار دادیم، در دست های خود می‌گیریم. گردن خود را با سختی خم می کنیم تا بوسه بزنیم به دست‌هایش، به پاهایش. منت می‌کشیم. قربان صدقه‌ی پاها و زبانش می‌رویم. التماس می‌کنیم. مبادا اعضای او علیه ما شکایت کند! یادمان می‌آید او در روی زمین ما را واگذار کرد به خدا و روز قیامت. تازه فهمیدیم جایی هست که قلب‌های شکسته را می‌خرند.

اما هنوز نادانیم. فکر می‌کنیم جو آنجا شبیه زمین است. شاید بشود با وعده‌دادن کاری کرد. تملق‌گویی می‌کنیم. دیده شده حتی تهدید می‌کنیم؛ اما فایده ندارد. آنجا آخر کار کسی است که بر طبل دیاسپورایی شدن کوبیده است.
مزید امتنان است که  آنجا مثل زندگی در روی زمین نیست. این کارها را وقتی روی زمین بودیم، باید انجام می‌دادیم. باید مراقب قلب‌های مظلومان می‌بودیم. ولی آن وقت نفهمیدیم چرا مدتی روی زمین زندگی کردیم.


هیچ دانی بشرا آمدنت بهر چه بود
از چه رو ساکن این منزل و ماوا شده‌ای؟


 ما هیچ وقت برای شناسایی جایی که بعد از ترک زمین به آن وارد می‌شویم، زمان نگذاشتیم. همتی برای شناسایی دنیایی غیر از روی زمین بکار نبردیم. خود را برای آنجا آماده نکردیم.


خدا پرسد ز ما فردا که بهر ما چه آوردی؟
به جز بار گنه با خود تو از دنیا چه آوردی؟


حقیقت این است که آنجا دیگر قدرت ما کارایی ندارد. "آثار متقدم و متاخر"، وبال دست و پا و زبانمان می‌شود. هر که جرمش بیشتر، زقوم توی حلقش بیشتر! تنها قانون آنجا همین است. کسی باید جرم‌هایی را که انجام دادیم، پاک کند. خودمان نمی‌توانیم. اراده نداریم. قدرت و اعتبار ما در آن دنیا ارزش ندارد. هر چه هست از بررسی پرونده ما بدست می‌آید. آشنایی ما با کانون‌های قدرت تاثیری در پاک‌کردن جرم و گناه ما ندارد.
بیایید بیش از این در شمار مبتلایان به عوارض میکروب دیاسپورا نباشیم. هر روز فرصت توبه از دست می‌رود و ما برای جبران کاری نمی‌کنیم. ما دچار اشتباه محاسباتی شدیم. دنیا را جدی گرفتیم. حتی گمان می‌کنیم آن دنیا هم در دست ماست. اما نمی‌دانید؛ حتی امامان معصوم هم با وحشت و اشک‌ریزان از رفتن به آن دنیا سخن گفته‌اند.

امان از غربت قبر و قیامت
فغان از وحشت قبر و قیامت

دنیا ارزش آن را ندارد که با زور و حیله‌گری پر جوی را از دهان مورچه‌ای بگیری «سگی بگذار ما هم  مردمانیم». والسلام.

|| جعفری (به وقت نگرانی)