تاریخ : 1387,دوشنبه 25 آذر15:34
کد خبر : 105 - سرویس خبری : اخبار

به یاد جانباز شهید حاج جواد مشکینی (فرزند حضرت آیت الله مشکینی «ره»)



هنوز صدای ناله های جانسوز او در سرم می پیچد.تنی دردمند و سری مجروح اما پر از شور عشق و معنویت و چهره ای نورانی از برق نماز شب و شب زنده داری چیزی نیست که  از  یاد برود .
در شب های آسایشگاه امام خمینی ،در میان ناله های دردمندانۀ جانبازان که در تمام طول شب فضای آسایشگاه را پر می کرد ؛ ضجه هایی که از زیر راه پله تاریک بلند بود ، حال و هوای دیگری داشت.
 فریادها و ناله های نیمه شبهای او سکوت عمیق و معنا دار روزهایش را جبران می کرد.گودی عمیقی که ترکش در جمجمه اش ایجاد کرده بود دهانۀ آتشفشانی را می مانست که بر قلۀ کوهی آرام و استوار جا خوش کرده باشد.
اوایل که تازه وارد آسایشگاه شده بودم نمی شناختمش.بعد از چند شب که صدای سوز و گداز نیم شبان او را می شنیدم از هم تختی هایم دربارۀ او پرسیدم و تازه فهمیدم که فرزند عارف و عالم بزرگ حضرت آیت الله مشکینی است.
آن روزها هنوز برایم تازگی داشت که بدانم علما و بزرگان هم مثل عموم مردم انقلابی کشورمان حتی عزیزترین کسان خود را برای دفاع از دین و میهن به قربانگاه جبهه ها بفرستند یا اینکه فرزند چنین بزرگوارانی هم ، پس از مجروحیّت ، بدون تبعیض و مثل دیگران و با آنان باشند .
بله جانباز شهید جواد مشکینی در آسایشگاه ما بستری بود و هر وقت پدر بزگوارش به ملاقاتش می آمد قبل از اینکه به دبیدار فرزندش برود ابتدا چرخی در سالن های آسایشگاه می زد ، سر تخت دیگر جانبازان حاضر می شد ،د ست نوازش بر سر آنان می کشید و پس از آنکه همۀ جانبازان دیگر را - که فرزندان معنوی اش بودند - مورد تفقد قرار می داد  بر بالین فرزند مجروح و دردمند خود می رفت.
"جواد " الحق خلف صالح همان پدر بزرگوار بود و ایمان و خلوص و عشق و علاقه اش به راز و نیاز با خدا را از آن مرحوم به ارث برده بود .
شهادت حق چنین کسانی است که در حیات مادّی چون عاشقی دور افتاده از معشوق ناله سر می دهند و می سوزند و می سازند . بی شک شهادت دلچسب ترین آرامش برای آن روح توفانی و متلاطم محبوس در جسم دردمند بود.او یقیناً اینک دست در دست پدر بزرگوارش رهسپار جوار رحمت الهی و بهشت همنشینی با دوست است.
 {comments}
                                                                                                             بهروز  ساقی (سردبیر فاش)