فاش نیوز - دوستمان حسن باخرد میگفت؛ از مادر شهید حریری سؤال کردم که بعد از شهادت «حسین» او را خواب دیدهاید؟ مادرش گفت:
- خیلی کم خواب میبینم.
دوباره پرسیدم؛ شنیدهام شهدا به خواب مادرانشان میآیند. گفت؛
- یک روز بعد از نماز گفتم استراحت کنم و بعد به روضه بروم. خوابیدم. خواب دیدم توی آشپزخانه هستم و حس کردم که یکی از پشت شانههای مرا گرفته. فکر کردم پسرهای دیگرم هستند. دیدم حسین است. «صلوات فرستادم و حسین حسین کردم». سرش را آورد جلو و گفت:
- «مامان! چرا خودت رو اذیت میکنی؟ من همین جا هستم. پیش شما».
بوسیدمش و گفتم:
- بذار دستت رو ببوسم. باز دوباره صورتش را آورد.
گفتم: «دستت درد نکنه پسرم. ممنونم. ما را سرفراز کردی».
موضوع: شهید مدافع حرم حسین حریری
راوی: دکتر حسن باخرد
* ابوالقاسم محمدزاده