تاریخ : 1402,دوشنبه 06 آذر14:38
کد خبر : 106018 - سرویس خبری : معرفی کتاب

شنیده‌ای که می‌گویند رضا کفترباز؟



فاش نیوز - شهید مدافع حرم علی‌اکبر شیرعلی هر چقدر که می‌توانست کبوتر می‌خرید. مادرش به او گفت: «می‌خواهی به تو بگویند اکبر کفترباز؟ چرا انقدر کفتر می‌خری؟» علی‌اکبر جواب داد: «تا حالا شنیده‌ای که می‌گویند رضا کفترباز؟»

نوربالا| شنیده‌ای که می‌گویند رضا کفترباز؟

به گزارش خبرنگار حوزه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، علی‌اکبر شیرعلی خیلی کبوتر دوست داشت. هرچقدر که می‌توانست کبوتر می‌خرید. همیشه وقتی پرنده زخمی می‌دید به خانه می‌آورد و بهش رسیدگی می‌کرد؛ حالش که خوب می‌شد آزادش می‌کرد. مادرش می‌گفت: «تو هم به دایی‌ت رفتی! راسته که حلال‌زاده به داییش می‌ره. داییتم که مجرد بود، مثل تو کفتر داشت.»


شهید مدافع حرم علی‌اکبر شیرعلی

یک روز که یک جفت کبوتر جدید خرید و به خانه آورد، مادرش به او گفت: «می‌خوای فردا بگن اکبر کفترباز؟ چرا همش کفتر می‌خری؟»

علی‌اکبر ابرو بالا انداخت و با جدیت گفت: «تا حالا شنیدی می‌گن رضا کفترباز؟»

مادر خیره شد به چشم‌های علی‌اکبر و گفت: «رضا کفترباز دیگه کیه؟»

علی‌اکبر خندید و با لهجه شهرشان گفت: «خو امام رضا رو می‌گُم! نمی‌بینی چقدر کفتر تو صحنش داره؟»

منبع: کتاب «سیگاریا رو سوریه نمی‌برن» به قلم مهری غلام‌پور