تاریخ : 1402,دوشنبه 06 آذر14:52
کد خبر : 106023 - سرویس خبری : زنگ خاطره

نمازی به این شکل!



مریم عرفانیان
فاش نیوز - سالی که در دانشگاه مشهد قبول شدم، عبدالحمید دیالمه هم قبول‌شده بود. در سال اول دانشجویی، افرادی را جست‌وجو می‌کردم تا در غربت دور هم جمع ‌شویم و بتوانیم یک جمعیت مسلمان داشته باشیم. نماز می‌خواندم و روزه می‌گرفتم؛ اما اطلاعات دینی‌ام بسیار مختصر بود. دنبال این بودم تا آدم‌هایی را پیدا کنم که مقلد امام(ره) باشند و باهم ارتباط دوستانه داشته باشیم. بین بچه‌هایی که آن سال در خوابگاه مشهد زندگی می‌کردند چند نفری بودند که معلوم بود نمازخوان هستند. در رأس همة نمازخوان‌ها و با شخصیت‌ترین آن‌ها عبدالحمید دیالمه بود. روزی نزدیک نماز مغرب رفتم و در اتاق ایشان را زدم. سلام کرده و وارد اتاق شدم. پرسید: «چه‌کار دارید؟»
گفتم: «آمدم با شما آشنا شوم.»
بعد از اذان مغرب بلند شد و به نماز ایستاد. هنوز صوت نماز ایشان در ذهنم تکرار می‌شود. بسیار زیبا نماز خواند. من نمازخوان بودم؛ ولی نمازخوانی به این شکل تا آن روز ندیده بودم.
خاطره‌ای از شهید سید عبدالحمید دیالمه
راوی: مهدی صالحی‌نژاد، دوست شهید
 
* مریم عرفانیان