تاریخ : 1402,دوشنبه 25 دي18:17
کد خبر : 107545 - سرویس خبری : زنگ خاطره

آخرین پیامک شهید همدانی به همسرش


آخرین پیامک شهید همدانی به همسرش

پروانه چراغ نوروزی

ماجرای

از زیر قرآن ردش کردم و رفت داخل ماشین. از آنجا هم دستی تکان داد و راننده گاز ماشین را گرفت و رفت.

ماجرای آخرین پیامک شهید همدانی به همسرش
جهان نیوز: چون می‌دانستم ساعت 6 پرواز دارد ساکش را آماده کردم و داخل اتاق خودش که کتابخانه و جانمازش هم آنجا بود گذاشتم. بی‌خبر وارد اتاقش شدم دیدم وسایلش را به هم زده سجاده و عبایش را جمع کرده محل جا کتابی‌اش را تغییر داده، میز تحریرش را برده جایی که همیشه نماز می‌خوانده گذاشته. اصلا وقتی وارد اتاق شدم یک لحظه شک کردم که این همان اتاق حاج‌آقاست یا نه.

لباس اضافه‌هایی که تو ساک گذاشته بودم را بیرون آورده بود. گفتم این لباس‌ها را لازم داری. چرا آوردی بیرون؟ گفت نه من زود برمی‌گردم. اصرار کردم گفت: لازم ندارم زود برمی‌گردم. دو تا انگشتر عقیق داشت آنها را هم از انگشتش درآورد و گذاشت داخل کشوی میز. موقع رفتن چندبار رفت داخل خانه و برگشت حیاط. پرسیدم چیزی شده؟ وسیله‌ای گم کردی؟ چرا نگرانی؟ گفت چیزی نیست حاج خانم. از زیر قرآن ردش کردم و رفت داخل ماشین. از آنجا هم دستی تکان داد و راننده گاز ماشین را گرفت و رفت.

اهل پیامک و این جور چیزها هم نبود. ولی آن روز از پای پلکان هواپیما برای من پیامک کوتاهی فرستاد. فقط نوشته بود: «خداحافظ».

خاطره ای از «پروانه چراغ نوروزی»
برگرفته از کتاب «پیغام ماهی ها»؛ روایت هایی از زندگانی شهید حسین همدانی