فاش نیوز - چابهار هشت روز پیش در چند منطقه شاهد حضور کلاب و ذئاب بود. یعنی سگان و درندگانی البته بل هم اضل و مقایسه سبعیت و توحش این جیره‌خوران  نیابتی رژیم اشغالگر قدس با حیوانات قیاس مع‌الفارغ است؛ که حیوان طبیعتش است و اینها طبیعت انسانی خود را له کرده اند.
اینجا چابهار است و چهار بهار در اینجا همیشه است و هست و پدر شهید سرباز سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که همین چند ماه پیش و در مرداد ماه دسته گلش را به جبهه مقدس سربازی فرستاده بود حالا پدر شهید مقاومت جهانی اسلام در مقابل سبوعیت کفر شده است.

تصاویر شهید عملیات تروریستی ایادی خود فروخته دشمن و اسرائیل غاصب یک سرباز جوان و فرزند ارشد خانواده ای چابهاری

پدر شهید با چشمانش حرف می زند و می گوید تو اولین نفری هستی که از پایتخت به من سر زده ای! همه می گفتند پدر شهید تا امروز که هشتمین روز شهادت فرزندش است با کسی و خبرنگاری حرف نزده و نمی زند.

من به پدر این شهید می گویم از چشمانت حرف هایت را می شنوم. عبدالله بنده خوب خداست. می گوید پدر پنج دختر و سه پسر رشید است که بزرگترین فرزندش شهید راه مقاومت شده است.

متین خردسال و میلاد جوان در کنار پدر نشسته اند. خانه ای ساده و شهدایی، اتاقی با سقف معمولی چوبی و اصطلاحا تیر چوبی.

از ما پذیرایی می کنند با آب و آب میوه های با طعم انبه که اینجا خیلی مقبول است.

همان پدری که می گفت حرف نمی زند از گرمی جمع هم محله ای ها و بسیجی های بلوچ منطقه به حرف می آید. عکس کوچک شهید را به من هدیه می دهد و شماره خودش را هم می دهد که بعدها وقتی روبراه‌تر شد، با او حرف بزنیم. متین می خندد و میلاد می گوید خیلی برادر شهیدش را دوست داشته است.

پاکی چشمان بی‌غل و غش ایرانی مسلمان مقاوم بلوچ در چشمان این خانواده دیده می شود.

تصاویر گروهی از هم‌محلی ها شهید محمد بچوه در کنار میدانی که بلافاصله پس از شهادتش به نام او نام‌گذاری شد