تاریخ : 1391,شنبه 21 بهمن13:35
کد خبر : 18995 - سرویس خبری : ادبیات ایثار و شهادت

در گوشه ای با خون دل انشا نوشتم



سید مرتضی - سلام به دادش وفا خودم این شعر تقدیم می کنم هم به دادش وفا و هم خانواده جانباز های گلم؛
درمدرسه که جای تعلیم و ادب است
آقا ز من پرسید بابایت چی کاره است

گفتم که بابام بهترین بابای دنیاست
گفتا که این هفته (پدر) موضوع انشاست

با ناله و با گریه و هاها نوشتم
در گوشه ای با خون دل انشا نوشتم

آقا بدان بابای من همتا ندارد
بابای من یک دست و هم یک پا ندارد

از ضربه ی ترکش به سر موجی شد آقا
گاهی سخن گوید شبانه با خود آقا

گوید ز فکه از هویزه از شلمچه
از شیمیایی های در خاکِ حلبچه

آقا بگو این هفته انشا نمره ام چیست
از درد بابایم خجالت می کشد بیست20

**************************

صحبت از مردی بود یا از شجاعت هرزمان
نام آن مرد دلاور آید اوّل بر زبان

در شجاعت در ادب در اقتدار و معرفت
نیست کس همسنگ وهمپایش یقینا" در جهان

در ولادت هم ادب را آن دلاور حفظ کرد
روز خورشید آمد وشب ماه زیبا شد عیان

دست او دست محبت بود و ایثار وتلاش
سینه اش مملو عشق وآتشی در دل نهان

دست بر سینه نهاده یا دو زانو می نشست
پیش خورشید جهان آرای خود آن ماه سان

بر برادر هرگز او لفظ برادر را نگفت
لیک همواره از او لفظ برادر را شنفت

گوش جان ها از لبش همواره یا مولا شنید
چشم خلقت در ادب مانند او هرگز ندید

اللَّهُمَّ عَجِّـلْ لِوَلِیِّکَ الفـَـرَجْ
فرزند شهید حاج سید مجتبی و جانباز سید مرتضی