تاریخ : 1393,یکشنبه 24 فروردين17:19
کد خبر : 26426 - سرویس خبری : بدون ویرایش از شما

دلم از گریه پر و...



طوطی کوتوله- سلام بر تمامی خفتگان در دل خاک ودرود برشهیدانی که برای برقراری نظام مقدس اسلامی به ظاهر خفته اند اما تمام قد در مقابل دیدگان ما ایستاده اند تا حالا این حال براتون پیش اومده که چهره ی یک شهید آنچنان در وجودت بشینه که تو فکر فرو ببردت و مثل یک تکه سنگ مات و مهبوت بشینی و به عقبه کارمون فکر کنیم!

آقا تو صورت مادرایی که بر مزار شهیدی نشسته و با تمام عشق سنگ مزار فرزندشو با گلاب عطرآگین می شوره نگاه کردی؟ چگونه سنگه سردو به گرمی میبوسه ودست سر سنگ میکشه! یا پدری که تمام آینده شو فقط رو یک سنگ سیاه وسفید میبینه و زیر لب یه چیزی زمزمه میکنه. اون داره با کی حرف میزنه ؟ چرا زیر لب؟ آیا شاکیه یا راضی؟!

... دختر جوانی همراه پسری جوان با یک جعبه شیرینی اومدند. من که از بی وفایی زمونه دلم گر گرفته بود تازه از یه شکم سیر گریه کردن دست کشیده بودم، محو تماشای این دو جوان شدم. یه جوری که انگار از قدیم میشناختمشون! پسر جوان بعد از غبارشویی با گلاب اومد به طرفم. جعبه شیرینی را جلوم گرفت. گفت بفرمایید. از جایی که من عادت به خوردن چیزی بر سر مزار ندارم، عذر خواهی کردم. گفت این خیراتی نیست. شیرینیه عروسیمونه! مو به تنم راست شد. گفتم مبارکه. چرا اینجا؟ گفت اومدیم به پدره خانمم قول بدم تا آخره عمرمم غلامشونم. اینجا دیگه اشک راضیم نمی کرد.  تو بغلم گرفتمش. های وهای گریه کردم. عروس خانم یه شیشه آب معدنی آورد وجرعه ای آب تو حلقم ریخت.

کمی که آروم شدم سؤال کردند: شهید شما کدامه؟ گفتم من شهید ندارم اما باشهیدان همرزم بودم. گفتند جانبازید؟ جواب دادم: بله. پرسیدند: از چه ناحیه ای دچار ضایعه هستید؟ پاسخ دادم به جهت طولانی بودن مدت اسارت دچار بیماری اعصاب و روان شده ام. سؤال کردند الان از خدمات بنیاد راضی هستید؟ جواب دادم در مقابل شما چیزی از دست ندادم که کمبودشو حس کنم. اماکلا" از مسیولین راضی نیستم. اون وعده های که در مقابل انقلاب به ما دادند هیچ کدامش اجرای که نشد هیچ همون یه ذره دین وایمانی هم که داشتیم از خونمون رفت دیگه! فقط در مقابل نسل شما نسل ما سوخت و بی هدف داریم دنبال مقصر می گردیم! از اینجا از تمام شهدا خواهشمندیم از گناهان ما بگذرند