تاریخ : 1393,چهارشنبه 27 فروردين12:06
کد خبر : 26465 - سرویس خبری : بدون ویرایش از شما

بازم به معرفت دیوونه ها



زهدی 70% - درمحله ای که چندسالی است درآن ساکن هستیم پسرجوان ژولیده ودرهم ریخته ای زندگی میکند که بعضیها میگویند این باباپنج؛ شش تخته ازسه چهار تخته که آدم معمولی دارد کم داره یعنی یکی دو تا هم از دور و برش گرفته و به باد داده؛ الغرض این آدم هروقت من رو با ویلچرم میبنه به هر شکلی که هست(حتی دوستی خاله خرسه) میخواد کمکم بکنه وهرچه من اظهاربی نیازی می کنم اون اصرار به کمک کردن داره وجالب اینکه وقتی ویلچررو هل میده هی پشت سرهم میگه حاجی ما همه مون به شماها مدیونیم و بدهکار واین درحالی ست که مردم عادی هم بدهی به ما ندارن، چه برسه به اون که از هفت دولت آزاده وشاید از پرسشهای نکیرومنکر راحت .

لیکن نکته ای که قابل تأمله اینه که ««مسئولینی که روی خون پاک شهدا وُجسم پاره پاره وُزخم های جانبازان وتن نحیف آزادگان و دلِ شکسته رزمندگان و ایثارگران وجگر های خون وسینه های نالان وحزینِ خانواده های شهدا کوشک ها وعمارت های آنچنانی ساخته اند وتمامی وجود نجس خود را اعم ازنفَس ننگین تا قصر رنگینشان را مدیون ایثاگرند ولی هرکس که بویی از غیرت شهدای عزیز و نشان کوچکی از ایثاروایثارگری داشته باشد در حدتوان شیطانی شان میکوبند به اندازه یک دهم درک وفهم وشعور اون راحت خیال مجنونی رو که تعریفش دربالا اومد داشتن به لفظ جلاله قسم که وضعیتمون خیلی خیلی بهتر از این بود ونیازی به لایحه وآیین نامه ودستورالعمل اجرایی وبعداز اینها تازه نیازی به استفساریه وغیره وغیره غیره نبود