جانباز اعصاب و روان- اهل آران وبیدگل هستم. 2سال پیش رفتم از همین آقای قاضی(... )درخواست کپی پرونده کنم .نگاهی به من کرد گفت: تو معتادی؟ چی مصرف میکنی ؟! و باهاش درگیر شدم. زنگ زد بازداشتم کنند. منم وایستادم تا برویم معتاد بودنمو ثابت کنه. گفتم بیا یه شب قرص های منو بخور ببینیم چی کاره ای؟ فهمید جانبازم .به زور چند نفر از اطاقش بیرونم کرد.خلاصه تا چند شب خواب نمی رفتم .نامه ای نوشتم به خودش وریاست وقت بنیاد که اون کجای انقلاب و جنگ ومملکت قرار داره و اینکه اون خیلی وقته جای ماها نشسته و ... مگه کسی حریف این بشر میشه ومن موضوع را به خدا سپردم.