تاریخ : 1393,سه شنبه 31 تير17:43
کد خبر : 28013 - سرویس خبری : بدون ویرایش از شما

حفظ شأن جانبازی بدون پول



وفا- برادر من! گفتید اگر دو میلیون هزینه دندانپزشکی را نداشتم آیا باز هم شان جانبازی را بجا می آوردم؟ برای جواب به شما یک ماجرا را تعریف میکنم که امیدوارم جوابگوی شما باشد.
بنده در سال 74 مقداری پول داشتم و آن را در بانک مسکن به سپرده گذاشتم و پس از یکسال فقط از بابت سپرده گذاری وام گرفتم . تا آن زمان وام تبصره 52 ایثارگران با 4% بهره ابلاغ نشده بود و وام بنده مانند سایر عموم 14% بهره داشت و در سال 75 به خانه جدید نقل مکان کردم اما متاسفانه بین حقوقی که میگرفتم و قسط خانه تناسبی نداشت و من قادر به پرداخت اقساط نبودم در همانزمان مصادف شد با بهای جهانی نفت به زیر 10 دلار و دریافتی هایمان بسیار تنزل پیدا کرد به بن بست خوردم . چه کنم؟ برم بنیاد گریه زاری یا منزلم مصادره بانک شود؟ در نهایت یک تصمیم به ذهن من آمد و آنرا عملی کردم .

رفتم قائمشهر در 20 کیلومتری ساری مرکز استان که هزینه ها پائین تر بود یک خانه پیدا کردم مشترک با صاحبخانه و فقط یک اتاق 12 متری داشت با یک آشپزخانه بدون حمام آنجا را با هزینه کمتر اجاره کردم و آپارتمان 100 متری خودم را که در بالای شهر بود با هزینه بیشتر اجاره دادم و به قائمشهر نقل مکان کردم و در یک اتاق سکنی گزیدم فرزندم کوچک بود و مدرسه نمی رفت اما خدا را با تمام عظمتش سوگند میخورم بیشترین بار این فشار به گردن همسر فداکارم آفتاد که در سرمای زمستان حیاط می شست و آبگرم هم نداشتیم من فقط نشسته بودم و می خوردم و می خوابیدم و خجالت می کشیدم به بستگان آدرس بدم و بیایند ببینند من آپارتمان نو ساز را به دیگری دادم و خودم اینجا زندگی می کنم و این برایم سنگین بود.

سرتان را درد نیاورم یک سال گذشت حقوق ها بیشتر شدند اما قسط ثابت و توانستم بعد از یکسال زندگی بسیار سخت که خاطرتان را مکدر نمیکنم و می گذرم مستاجرم را به تخلیه راضی کنم و به آپارتمان خودمان یعنی من و همسرم برگردیم و این باعث شد تا بتوانیم خانه مان را حفظ کرده و تا بحال هم دارم همینجا زندگی می کنم.

آری برادر من با بی پولی هم می شود شان جانبازی را حفط کرد و جلوی هیچ کس جز خدا گردن کج نکرد فقط باید بدانید چه گزینه هایی دارید تا از مشکلات راه به در روید.
امیدوارم منظورم را در این چند خط گرفته باشید و فقط و فقط یک توصیه برادرانه از شما دارم که ندانسته پیش داوری نکنید . زندگی آنقدر فراز و نشیب دارد که شاید ما روزهای خوش را تجربه می کنیم و می توانست بدتر از این باشد. من از زندگی خودم بسیار راضی ام همسری دارم نمونه که مشابه ندارد و یک پسر که دانشجوی رشته حقوق است و بسیار عاقل و سر به راه.
خداوندا این روزهای خوش را از ما دریغ نکن. ما به همین هم راضی و خوشنود هستیم و هدفمان کسب رضایت توست چون فقط خدا مطلق بزرگ است و بقیه نسبی اند. یا حق