تاریخ : 1393,شنبه 22 شهريور13:41
کد خبر : 28877 - سرویس خبری : بدون ویرایش از شما

معاف از رزم با 70 گلوله



احمدزاده - در بین ۱۴ کشوری که بعد از جنگ جهانی دوم درگیر جنگ شدند، انگار ایران کمترین خدمات و امکانات را به از جنگ برگشته‎‎‎های خود داده است. اما در عین حال به‎ دلیل تبلیغات دروغ، بیشترین منت بر سر این افراد و خانواده‎هایشان گذاشته می شود؛ به همین دلیل بعضی جانباز‎‎ها از گفتن اینکه جانباز هستند ابا دارند. بسیـــــاری از رزمنده‎‎‎های دفاع مقدس، به ‎ویژه بسیجی‎ها، به دلایل اعتقادی و باور‎‎های دینی در جبهه‎‎‎ها حاضر شده بودند. این رزمنده‎‎‎ها اگر خسارتی هم دیدند، در وهله اول مخاطب خود را خداوند متعال می ‎دیدند. اگر به یک فرد سالم با دانسته‎‎‎های خیلی عادی گفته شود که سلامتی و جان تو را با امکانات مادی و سهمیه معاوضه کنیم، وی نمی‎ تواند این حرف را بپذیرد اما روایت‎های‎ جاهلانه درباره رزمندگان و جانبازان ما وجود دارد که آن را باید به پای مظلومیت آنها نوشت. سربازان خارجی با ۷۰ گلوله آرپی‎جی معاف از رزم می‎شوند.


موضوعی که باید درباره رزمندگان و جانبازان پرسیده شود این است که آیا جانبازان ما به‎لحاظ اجتماعی و روانی همانند معلولین جنگی جنگ جهانی دوم یا کهنه‎سربازان دیگر کشور‎‎ها هستند؟ به هیچ عنوان این‎گونه نیست. به این دلیل که رزمندگی این افراد نیز متفاوت بوده است. طبق استاندارد‎‎هایی که در بسیاری از ارتش‎‎‎های دنیا وجود دارد، اگر یک سرباز در طول خدمت نظامی خود، ۷۰ بار موشک آرپی‎جی در کنارش شلیک شود یا خود آن را شلیک کند، برای همیشه معاف از رزم می‎شود. این در حالی است که ما افرادی را در دوران دفاع مقدس داشتیم که در طول یک ‎روز ـمثلا در عملیات کربلای۵ یا کارخانه نمک فاوـ بیش از ۷۰ آرپی‎جی به تنهایی شلیک کردند یا این تعداد آرپی جی در کنار آن‎‎‎ها شلیک شد.


حداقل‎‎‎های برخورد انسانی
نکته‎ای که اینجا مطرح می‎شود این است که بعد از اینکه رزمنده‎‎‎ها جانباز شدند، اسیر شدند یا با همان آسیب‎‎‎های رایج یک رزمنده به خانه برگشتند، چه رفتار‎‎هایی با آن‎‎‎ها شد. این‎‎‎ها کسانی نبودند که به‎دنبال امکانات مادی باشند، ولی به‎واسطه شرایط جسمی‎شان، جامعه وظیفه داشت امکاناتی را در اختیار آن‎‎‎ها قرار دهد.
بسیاری از جانبازان شیمیایی، اعصاب ‎و روان و قطع‎نخاعی،‎ شرایط خاصی برای زندگی دارند. این افراد اگر می‎خواستند آن سلامت باقی‎مانده را حفظ کنند، با هزینه‎‎‎های سرسام‎آوری روبه‎رو بودند که امکانات بهداشتی و درمانی ویژه‎ای را طلب می‎کرد. جامعه به‎عنوان حداقل وظیفه خود، باید امکانات لازم را برای جانبازان فراهم می‎کرد. جانبازان و ایثارگران از جامعه طلبی نداشتند ولی اگر جامعه می‎خواست حداقل برخورد انسانی را با این افراد تنها برای اینکه بتوانند به زندگی‎‎شان ادامه دهند داشته باشد، ‎ باید امکانات لازم را در اختیارشان قرار می‎داد که متاسفانه در بسیاری از اوقات این اتفاق رخ نداد.


جانبازان و غارت بیت‎المال
نهاد‎‎هایی که مسئول رسیدگی به‎ جانبازان چه زمان بنیاد جانبازان و چه امروز بنیاد شهیدـ هستند، متاسفانه به‎ جانبازان به چشم زحمت‎‎‎های اداری و مالی نگاه می‎کنند. مسئولین بنیاد احساس می‎کنند این‎‎‎ها آمده‎اند بیت‎المال را مصرف کنند و آن‎‎‎ها موظفند کاری کنند که هزینه‎‎‎ها را کاهش دهند.
البته در این بین ممکن است جانبازان معدودی از خدمات بهداشتی و درمانی مناسب برخوردار شده باشند، ولی بقیه این‎گونه نیستند. با این وضعیت بسیاری از رزمنده‎‎‎ها از رفتن به بنیاد و پیگیری افزایش درصد و کاهش هزینه‎‎‎های درمانی ابا داشتند. برخی جانبازان هزینه‎‎‎های درمانی بالایی داشتند و بنیاد برای فرار از این هزینه‎ها، سعی می‎کرد درصد جانبازان را کاهش دهد.
متاسفانه در بنیاد اصل بر این بود که یک جانباز در مورد وضعیت خود دروغ می‎گوید، مگر اینکه خلاف آن ثابت شود! اینگونه بود که جانبازان باید به لطایف‎الحیلی ثابت می‎کردند در فلان تاریخ آسیب شیمیایی دیده‎اند و این آسیب ناشی از آلودگی هوای تهران نیست!
امروز بنیاد بعضی از رزمنده‎‎‎ها را به این دلیل که در دوران دفاع مقدس به‎دنبال جمع‎آوری مدارک و صورت سانحه نبودند، به‎عنوان جانباز شیمیایی نمی‎پذیرد. جانباز‎‎های اعصاب ‎و روان نیز که به مرور زمان عوارض منفی جانبازی آن‎‎‎ها مشخص شد، چون ظاهر سالمی دارند نتوانستند درصد جانبازی بگیرند.


برخورد جامعه با قهرمانان خود
جامعه با این افراد نه‎تنها به‎عنوان مجاهد فی‎سبیل‎الله و مدافع دین و کشور برخورد نکرد، بلکه نهاد‎‎های مسئول چنان برخورد زننده و غیرانسانی ای با این رزمنده‎‎‎ها داشتند که این بچه‎‎‎ها برخلاف خواسته امام راحل، در کوچه پس کوچه‎‎‎های زندگی به فراموشی سپرده شدند. هرچند رزمنده‎‎‎ها با خدا معامله کرده بودند، اما حق‎شان نیز این نبود که به‎عنوان «مزاحم» با آن‎‎‎ها برخورد شود؛ به‎خصوص از طرف بنیاد و مسئولی که وظیفه داشت به آنان خدمت کند. نحوه رفتار با جانبازانی که در بیمارستان‎‎‎ها و آسایشگاه‎‎‎ها بستری می‎شدند در حد قهرمانان ملی و دینی نبود؛ کمتر جامعه‎ای پیدا می‎شود که با قهرمانان خود این‎گونه برخورد کند.


رتبه آخر دنیا در ارائه خدمات به از جنگ برگشته‎ها!
در بین ۱۴ کشوری که بعد از جنگ جهانی دوم درگیر جنگ شدند، جمهوری اسلامی ایران کمترین خدمات و امکانات را به از جنگ برگشته‎‎‎های خود داده است. اما در عین حال به‎دلیل تبلیغات دروغ، بیشترین منت بر سر این افراد و خانواده‎هایشان گذاشته میشود؛ به همین دلیل بعضی جانباز‎‎ها از گفتن اینکه جانباز هستند ابا دارند. در کنار آسیبی که جانبازان دیده‎اند، همسران و فرزندان آنان نیز دچار آسیب شده‎اند. فرزندان این جانبازان هربار که از خانه خارج می‎شوند استرس این را دارند که آیا وقتی به خانه برمی‎گردند هنوز پدرشان نفس می‎کشد یا نه و این اضطراب همیشه همراه آنان است. اعضای خانواده جانبازان به‎دلیل شدت فشار‎‎های روحی که به‎ آن‎‎ها وارد می‎شود، جانباز شده‎اند!


چه باید کرد؟
از ۲۶ سال پیش تا‎کنون، هرچند جمع زیادی از جانبازان به شهادت رسید‎ه و از مصائب جانبازی راحت شده‎اند، اما هنوز تعدادی از آن‎‎‎ها مانده‎اند و انسانیت، دین و میهن‎پرسیتی ما حکم می‎کند با جانبازان درست رفتار کنیم.
‎ـ‎ مسئولان یادشان باشد اگر به‎ جایی رسیده‎اند، میزهایشان روی استخوان‎‎‎های خُرد جانبازان بنا شده است. پس باید حداقل به‎عنوان یک حرکت تبلیغاتی با سر زدن به‎ جانبازان دین خود را ادا کنند.

‎ـ‎ لطفا از این به بعد مسئولین برای جانبازان تبلیغات نکنند. به‎دلیل تبلیغاتی که نسبت به خدمات‎دهی به‎ جانبازان صورت می‎گیرد، عده‎ای فکر می‎کنند بخش عمده‎ای از ثروت کشور برای جانبازان هزینه می‎شود. این تبلیغات رسانه‎ای باید متوقف شود. ‎نسل جوان و دانشجویان به یاد داشته باشند هرچه این مملکت دارد، مدیون زحمات جانبازان و خانواده‎هایشان است و لازم است آن‎‎‎ها کم‎کاری مسئولین را جبران کنند. چه خوب است دانشجوها، بچه‎مسجدی‎ها، بسیجی‎‎‎ها و دیگران، با تشکیل گروه‎‎‎هایی به‎صورت هفتگی یا ماهانه به‎ جانبازان سر بزنند.

‎ـ‎ سالانه هزینه‎‎‎های زیادی صرف برنامه‎‎‎ها و همایش‎‎‎هایی می‎شود که برگزاری یا عدم برگزاری آن‎‎‎ها تأثیری در پیشبرد اهداف آن سازمان یا حل مشکلات مردم ندارد. اگر هر سازمان و وزارتخانه هر سال یک همایش خود را برگزار نکند، هزینه درمان بسیاری از جانبازان فراهم می‎شود. ‎گاهی اوقات صداوسیما در بخش‎‎‎های اصلی خبر، گزارش‎‎‎های گوناگونی از مریضی و وخامت حال بازیگران سینما و تلویزیون منتشر می‎کند. رسانه ملی باید به اندازه یک بازیگر، وضعیت زندگی و درمان جانبازان را منعکس کند.

رسانه‎‎‎ها و مطبوعات ما نیز نباید جانبازان را فراموش کنند. ما با هر نگاهی که داشته باشیم، مدیون جانبازانیم. با نگاه غربی اینان قهرمانان ملی هستند و با نگاه الهی نیز این افراد کسانی هستند که با خدا معامله و دینش را حفظ کرده‎اند. در پایان نیاز است مسئولین قبل از رسیدگی به زندگی مادی جانبازان و ایثارگران، هزینه‎‎‎های درمانی آنان را پرداخت کنند. امروز بسیاری از همسران جانبازان به‎دلیل جابه‎جایی جانبازان، تخت‎ و کپسول‎‎‎های اکسیژن آنان، دچار دیسک کمر شده‎اند. این خانواده‎‎‎ها که زجر و سختی بیماری را تحمل می‎کنند، باید با پرداخت هزینه درمان، دیگر متحمل سختی هزینه‎‎‎ها نشوند. بعد از ۲۶ سال لازم است این فداکاری‎‎‎ها جبران شود. به راستی جانبازان و خانواده‎هایشان تا چه زمانی می‎توانند صبر کنند؟