تاریخ : 1393,سه شنبه 08 مهر19:07
کد خبر : 29229 - سرویس خبری : بدون ویرایش از شما

بعد از اینهمه رنج...



احمدزاده - بی مزد و منت پدرانمان به جنگ رفتند. برای مادرانمان جک ساختند.  پشت سر مادرانمان حرف ها زدند. گرسنگی کشیدیم. پول خرید حتی یک دوچرخه را نیز نداشتیم. حتی بارها به دکتر رفته و دکتر می گفت از فقر آهن و ... رنج می برید. یک شخص درست و حسابی با ما وصلت نمی کرد, چه با خودمان چه با خواهرانمان. ساده بود. چون پول نداشتیم. چون پشتوانه نداشتیم. در دانشگاه چنان نگاهمان می کردند که انگار ارث پدرشان را بالا کشیده ایم. در استخدام ادارات مثل آب خوردن ردمان می کردند و باید از بیرون پارتی جور می کردیم. برای گرفتن وام مسکن در بنیاد نیز باید پارتی پیدا می کردیم. در هر جا که مصاحبه علمی داشت مانند مصاحبه دکتری اگر می فهمیدند که سهمیه ای هستیم کارمان زار بود. و اکنون مطالباتمان را مانند گوشت قربانی کرده اند. نمی دهند. می گویند نداریم. می گویند اگر یکجا بدهیم تورم زاست!

بگذارید گوشه ای از امتیازات و حقوق یک سفیر ایران در خارج از کشور را بگویم. مثلا سفیر ایران در یکی از مهمترین کشورهای عربی که تازه از ماموریت برگشته ...
1: ماهی 21 هزار دلار حقوق = 63 میلیون تومان در ماه

2: داشتن امتیاز تجارت فرش با کشور آلمان و از قضا یک فرش فروشی بزرگ در آلمان هم دارد.

3: فرزندانش سربازی نمی روند بلکه بر اساس یک ماده واحده خاص سفرا و دیپلمات ها می توانند سربازی بچه های خود را بخرند. اکثر فرزندان این آقایان چون همراه پدرانشان در خارج زندگی می کنند در دانشگاه های خارج از کشور تحصیل و وقتی به ایران بر می گردند هم وضعشان معلوم است چه می شود دیگر...

4: حتی پول پوشک و غذای خانه خود را از سفارت می گیرند. چه برسد به هزینه های دیگر.

5: می توانند یک کانتینر لوازم منزل و یک خودرو بدون تعرفه و عوارض گمرکی وارد ایران کنند.

6: بیشتر نمی گویم تا .....

جالب اینجاست که اکثر نزدیک به همه این آقایان حتی یک روز سابقه جنگ ندارند. بلکه مثلا" فقط انقلابی هستند و در زمان جنگ دنبال فتح پله های ترقی در خارج از کشور بودند. حال چگونه پول ما را دادن این همه برای دولت سنگین است اما حتی صدای یکی از این لفت و لیس ها هم در نمی آید؟