تاریخ : 1393,چهارشنبه 30 مهر17:06
کد خبر : 29516 - سرویس خبری : ادبیات ایثار و شهادت

صدای پای محرم



شهید گمنام- صدای طبل و سنج دسته های عزادارای باز هم به گوش می رسد. کاروان امام حسین و زنان و کودکان در حال نزدیک شدن به کربلاست. سرزمین کرب و بلا یعنی زمین دشواری ها و بلایا … زمین دلتنگی و غربت… مظلومیت و محرومیت خاندان پیغمبر حتی از قطره ای آب… محرومیت از مهریه مادرشان حضرت زهرا(س) ...!

صدای قدم های کاروانی متبرک به وجود چندین سید و آقا همچون حسین(ع)، ابالفضل(ع)، زین العابدین (ع)، علی اکبر(ع)، علی اصغر(ع) و…چندین بانو و خاتون مانند زینب(س)، ربابه، سکینه، رقیه و … به گوش می رسد اما چرا اینگونه با حزن و اندوه! کاروانی که اینگونه از امواج نور سرشار است و نور علی نور اما طوری غریب وارد آن سرزمینی می شود که بارها برایشان نامه و دعوت نامه نوشته بودند و پاسخ فرستاده شان را پیشاپیش با شهادت مسلم بن عقیل داده بودند. آن کاروانی که با ورود به آن سرزمین به مولا حسین (ع) گفتند اینجا احساس خوبی ندارد. بیا برگردیم. اما فرزند شیرخدا علی(ع) می دانست که این سفر برای احیای دین و نماز و … اجتناب ناپذیر است و این کار قربانی می خواهد. قربانیانی بسیار بزرگ مانند جان ارزشمند قهرمانی چون حسین(ع) و هر چند کوچک مانند علی اصغر(ع) …


دوباره ماه محرم می آید. ماهی که برای همه حال و هوایی خاص را با خود دارد. چون فضای این ماه معطر به عشق حسین (ع) است… عشقی جاویدان در تار و پود قلب زن و مرد و پیر و جوان و همه و همه ! عزایی که مانند غصه های دنیایی گوشه نشین و افسرده نمی کند. شور می بخشد و نور… عشق می آورد و ایمان. عزیز می کند و بزرگ. همه به تبرک داغی که از شهادت سرداران رشید کربلا بر سینه دارند، بی صبرانه چشم انتظار ماه محرم هستند و مشتاقانه بساط عزادارای برای سیدالشهداء را فراهم می کنند.

همه عاشقند… عاشق حسین(ع)… عاشق ماهی که در آن بتوانند ارادت خود را به ارباب بی کفنشان نشان بدهند و فخر بفروشند که سینه زن و سینه سوخته حسینند. کسانی را میبینی که برای مراسم عزاداری و سینه زنی امام حسین(ع) داربست می بندند و تکیه به پا می کنند که شاید در زندگی عادی خودشان خیلی فعال نباشند اما این شور حسین است که در دل ها به پا می شود و بلندشان می کند برای بستن پارچه و نصب پرچم و پهن کردن بساط چای و قند و شیر و غذاهای نذری...


هر کس به گونه ای می خواهد ارادت خود را ثابت کند. وسایل دسته عزادارای را از گوشه حیاط ها و مساجد و تکیه ها بیرون می کشند. پارچه و سربند می خرند. پرچم های یا حسین (ع) و یا ابالفضل(ع) می آورند. منقل و اسفند آماده می کنند. لباس خود را به نشان اوج غم و اندوه خاکی می کنند و بر سر گل می مالند. پابرهنه می شوند و زنجیر می زنند. سینه می زنند و شیون می کنند. عزاداران حسین (ع) را غذا مهمان می کنند. با شیر و چای گلوی عزاداران را تازه می کنند. گلاب می پاشند. زیارت عاشورا می خوانند و …

برای همین است که ماه محرم برای همه طعم دیگری دارد. همه عاشقانه دوستش دارند و با ورود به این ماه لباس های همه سیاه می شود. انگار که داغی تازه است و نه انگار که قرن ها از واقعه کربلا می گذرد. همه خالصانه خود را صاحب عزای حسین (ع) می دانند و سال ها خود را در غم مادر غریبش شریک می دانند. از خانه ها و حتی ماشین ها صدای عزادارای می آید و همه در شب های محرم به هیئت های عزاداری می روند و دلی صفا می دهند و چشمی تر می کنند و روحی جلا می دهند بنام سردار کربلا.

شاید جانبازان و آزادگان و خانواده های شهید بیش از همه در این مقوله ارادت خود را ثابت کرده اند و به بهترین نحو پیروی خود را از راه امام حسین(ع) را نشان داده باشند. امید که در عزاداری ها و مناجات ها و سینه زنی ها با نفس خود که یقینا" نزد خداوند به عنوان سرداران کربلای ایران جایگاه خاصی دارند، همه را دعا کنند و اعمالشان مقبول خداوند و صاحب الزمان(عج) قرار بگیرد.

آجرک الله یا صاحب العصر والزمان فی مصیبت جدک الحسین