تاریخ : 1393,شنبه 15 آذر11:42
کد خبر : 30137 - سرویس خبری : اخبار

عاشق شهدا

با پای دل تا ... کربلا



عاشق شهدا - کاروان اربعین در راه است، سفر عشق آغاز شده،اما نه سفری به وسعت دو مکان که سفری به وسعت چهارده قرن مظلومیت و حقانیت شیعه. قصه غریبی است قصه کربلا که هنوز بعد از قرن ها دلدادگان حسین (ع) را به عاشقی می خواند. کاروان به پیش می رود با دل هایی آرام و قدم هایی استوار، ندایی به گوش می رسد، آری ندای"هل من ناصر ینصرنی" حسین (ع) است که ما را به یاری می طلبد و ندای مولایمان علی (ع) که آزادگان را به گواهی بر قرن ها مظلومیت و حقانیت شیعه فرا می خواند.

سفر کربلا سفری است به وسعت غدیر تا عاشورا که عاشقان حسین (ع) نه با قدوم ظاهری خویش که با دل هایشان به این سفر آمده اند. خوشا به حال آسمان و زمین که یکی سنگفرش قدوم زوار اباعبدالله (ع) گشته است و دیگری دل هایشان را در آغوش کشیده است و کاش می شنیدیم آهنگ ضربان قلب های عاشقان حسینی را که در هر تپش "یا لثارات الحسین (ع) " می گویند و به شوق زیارتش می تپند.

کاروان باز هم به پیش می رود، غدیر را پشت سر می گذارد، ندای حقانیت علی (ع) را با گوش جان می شنود و قدم به قدم به عاشورا نزدیک می شود که مگر نه اینکه "کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا" ؟!... و کاش چشم های ما را بصیرتی بود که کاروان حسین (ع) را در میانه راه ببیند که هنوز نیز به یاریمان می طلبد و ما هنوز لبیک نگفته ایم، چرا که هنوز اسیر جذبه خاکیم و محبوس نفس اماره خویشیم و چگونه میتوان راهی عاشورا شد، حال که زندانی تعلقات دنیاییم و روزمرگی هایش؟! سفر کربلا تنها سفری به شوق زیارت نیست که گذشتن از نفس اماره است و آماده شدن برای جهاد با نفس، که سنگریزه هایی که در طول سفر پاهایمان را می خراشد "رمی جمرات" در منای دل است و سنگ زدن به شیطان درون.

قصه عجیبی است قصه اربعین و کاش "جابر ابن عبدالله" را می دیدی که به هنگام زیارت مولایش در نخستین اربعین، چگونه در فراقش ضجه ها می زد و ناله ها سر می داد و ما نیز به دنبال جابر، ناله کنان و ضجه زنان، همچنان به سمت کربلا به پیش می رویم که "هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله" و چه کسی جز حسین (ع) می داند که کدام یک از ما کاروانیان بی هیچ بهانه ای، فارغ از دنیا و تعلقاتش به مانند هفتاد و دو تن از یاران باوفایش ندای هل من ناصر ینصرنی اش را پاسخ می دهیم و به کاروان حقیقی کربلا می پیوندیم و از اعماق دل دعای "اللهم ارزقنا توفیق الشهاده" می خوانیم و چنان می طلبیم که به اجابتش یقین داریم.

و کدامینمان توابینی هستیم که به مانند"سلیمان ابن صرد خزاعی" از یاری امام عشق بازمانده ایم و به زیارت امام توبه پذیرمان آمده ایم. کاروان در حرکت است، ناگهان آسمان را نوری فرا می گیرد، صدای ملایک به گوش می رسد:" السلام علی الحسین المظلوم الشهید،السلام علی اسیر الکربات و قتیل العبرات" قصه کربلا را باید با چشم دل دید و با گوش جان شنید که مگر نه اینکه "ما رایت الا جمیلا"؟... کاروان به کربلا رسیده است، بوی سیب را حس نمیکنی؟

آری! زینب (س) به استقبال کاروان اربعین آمده است. مسافر کربلا! میدانم که چقدر تشنه ای، نگاه کن! آری عباس ابن علی (ع) است که با فرات به میزبانیمان آمده است. فرات میان دستان عباس (ع) جاری ست و مگر نه اینکه عطش دل های زنگار گرفته مان، جز با نوشیدن جرعه ای از فرات از دستان سقای کربلا سیراب نمی شود؟!

اینجا کربلاست. کربلا را با دست و پا و چشم های ظاهر چکار که اینجا با چشم دل باید دید و دست در دستان پر مهر ابوالفضل ع() بر بال ملایک نشست و پرواز کرد تا حسین (ع) ، تا قبله گاه عشق، تا معراج شهادت، آری! این ندای حسین (ع) است که هنوز نیز ما را به کربلا می خواند. خدایا بالحسین (ع) بالحسین (ع) بالحسین (ع) ما را در خیل کربلاییانت بپذیر.  االهم ارزقنا...


کد خبرنگار : 86