تاریخ : 1393,شنبه 29 آذر09:38
کد خبر : 30351 - سرویس خبری : بدون ویرایش از شما

ازآزاده هشت ساله به فرزند شهید



آزاده هشت ساله - با اینکه هنوز کمتراز سه دهه از اتمام جنگ می گذرد اما هنوز فریاده الله اکبر ویا زینب ویاحسین که فضای جبهه را در عملیات ها پر می کرد از تو گوش هایمان بیرون نرفته.

هنوز وقتی خمپاره شصت تو خاکریز بدنه رعنای رزمنده ای را به چند گله سرخ تبدیل می کرد وبوی گوشت سوخته فضارو پر میکرد تومشاممونه.

هنوز صحنه های نبرد با تیرخوردنه هم سن وسالامون که امثالشون امروز دنبال فلان مارک لپتاب هستند وامپی تری پلیر وفلان وبهمان هستند جلوی چشمانمون میاد ومثل یک فیلم دوباره تکرار میشه.

هنوز مزه شربت های ایستگاه صلواتی از یادمون نرفته.

هنوز بسته های کشمش وتخمه های مغز شده تو سنگرهای دیده بانی طعمه کمپوت های جبهه حتی انقدر تمسخر کردن های همدیگر را با صبرو حوصله بخنده می نشستیم که هیچ جای دیگه نمی شود آن بزرگواران را دوباره تکرار کرد.

عشق وعشق بازی بروبچه های جبهه با جنگ وشب گریه هایشان، مناجات های انفرادی ودسته جمعی بوی بهشت را می داد اصلا زمینی نبود به هیچ وجه.

در مقابل پدر شما وامثال پدر شما نعماتی بودند که امثال من قدرشان را ندانستیم سریع تراز شهاب های آسمانی آسمانی شدند ودیگر عطر تنشان هم آنقدر مشام نواز هستند که نمی شود با هیچ گلی تو دنیا قیاسشون کرد.

ای یادگاره همرزمم! با امثال پدرت ودر کنار ایشان ما بها پیدا کردیم وصاحب نام ونشانی شدیم. پدر شما وامثال ایشان برادران شهید وهمسران شهید همه وهمه باعث آبروی امثال من شده اند.

امیدوارم که تا زمانیکه در کنار شما هستیم بازهم لیاقت این را داشته باشم که از دنبال کردن راه پدرت وامثال ایشان منحرف نشویم واز راه به بیراهه منحرف نشویم تا در آخرت شرمنده وخجل نمانیم انشا الله

شماهم برای ما دعاکن. خدا شمارا عزیز کرده خود دانسته برای ماهم دعا کن.

انشالله موفق وموید باشید