تاریخ : 1393,سه شنبه 05 اسفند11:39
کد خبر : 32198 - سرویس خبری : مقاله و یادداشت

مصطفی

تنها سهم من از واژه ای بنام پدر


تنها سهم من از واژه ای بنام پدر

مصطفی

مصطفی - فقط چند عکس تنها سهم من از واژه ای بنام پدر است!

امروز دقیقا ۳۲ امین سالی است که از رفتن تو و آمدن من به این دنیا می گذرد تا ۱۲ سالگی واژه ی پدر برایم گنگ بود فقط درد داشت که بقیه دارند و من نه! تا ۲۲سالگی شاکی بودم که چرا مردی در سن عاقله مردی ۳۲ سالگی با وجود معافیت پزشکی از سربازی در سال ۱۳۴۸ ،با وضعیت مالی نسبتا خوب ،داشتن ۵فرزند و پدر و مادر پیر و هزاران دلیل منطقی دیگر! بطور داوطلبانه مارا تنها گذاشته و لباس رزم پوشیده و ...

ولی حالا در۳۲سالگی همان سنی که تو تصمیم به رفتن کردی می فهمم حق باتو بوده است و اتفاقا هم از سر حسی منطقی تصمیم به رفتن کرده ای تا جو ! حق با تو بود که باید رفت تا خاک و ناموس را به تازی واگذار نکرد، حق با تو بود که بعضی وقتها بودن در نبودن است...

آری حق با تو بود. ولی طی این سالها تلخ تر از نبودنت ، طعنه ها و زخم زبان های زهرآلودی بود که از برخی جماعت کوفی صفت به جرم فرزند تو بودن بر روحمان جرح شد. آنکه از نظام کینه دارد ما را نماینده این نظام میداند و بر ما می تازد، آنکه درد اقتصادی دارد از چاههای نفت مان خبر می گیرد، آنکه چماق بدست دارد حمایت ما را می خواهد، آنکه به دنبال پست و مقام است عکس و فیلم سلفی دوتایی می خواهد! خلاصه هرکه از ظن خودشد یار و دشمن ما، یکی می گوید سهمیه ای، آن یکی رانت خوار، یکی بسیجی، یکی کاکل نظام!!

 اهمیتی ندارد هرچند سخت است و آزاردهنده برخی حرفها ولی مردهایی چون تو وامثال تو برای من اسطوره اند اسطوره های مردانگی شجاعت صفا و سادگی... دیگر اگر کسی این را نمیفهمد در معرفتش شک است پدر! حس غرور میکنم از اینکه خون "مرد" ی چون در رگهایم جاری است...سالگرد شهادتت مبارک!