تاریخ : 1393,یکشنبه 10 اسفند16:59
کد خبر : 32293 - سرویس خبری : ادبیات ایثار و شهادت

پاسداشت پدرانه!



داوود ابراهیمی -  هفتم اسفند که می شود حال و هوایم عوض می شود انگار که زمان می ایستد و عقربه های ساعت به یکباره می چرخند و مرا می برد به همان سال هایی که چند روزی می آمدی مرخصی و دردها و خستگی هایت را می گذاشتی در کوله جنگی ات و مهربانانه دست نوازش بر سر فرزندانت می کشیدی، از اینجا به بعد زمان باز به جریان می افتد تا آنجا که خبر شهادتت آمد. روزهای آخر سال ما شد پر از غم و غصه که دگر پدر نیست و هیچ وقت پیش ما نمی آید. آن سال ها که وقت کودکی ام بود فکر می کردم که رفته ای و دیگر نیستی.

 

 

 

 

حالا هم هفتم اسفند است و بیست و نه سال از آن روز می گذرد. یادت که همیشه با من است پدر! نامت هم این چنین است وقتی که  می گویند فرزند شهید است. می نویسم برایت که غیرت، معرفت و مردانگی ات را پاس بدارم. می نویسم که در هفتم اسفند سال 1364 خونت با خاک رنگین فاو و در کنار دیگر همرزمانت جاودانه ماند. می نویسم که سال هاست که دیگر مثل کودکی ام فکر نمی کنم! یقین دارم که هستی!

و اینجاست که ایثارت را گرامی می دارم و به حرمت خون شهیدان دفاع مقدس می ایستم و به شجاعتتان افتخار می کنم. یادتان گرامی باد.