به گزارش خبرنگار سرویس «فرهنگ حماسه» ایسنا،سومین جلسه از سلسله نشستهای تخصصی نقد کتابهای دفاع مقدس در خانه کتاب برگزار شد. در این نشست مریم مقانی نویسنده و منتقد در سخنانی درباره کتاب «هورامه» گفت: اینکه بخواهیم نخستین اثر یک نویسنده را بررسی کنیم کار ناجوانمردانهای است چرا که ممکن است دارای نقاط ضعف بسیاری باشد اما از سوی دیگر نویسنده خودش میتواند از این جلسه نهایت بهره را ببرد تا برای نگارش کارهای دیگرش مثبت واقع شود.
وی در رابطه با تحلیل ساختاری کتاب هورامه توضیح داد: این کتاب در واقع داستان بلند واقع گرایانه و زاویه نگاهش نیز من راوی است. در دو زمان یعنی دهه 71 و در زمان جنگ رخ داده است و ماجرای آن نیز مربوط به شش روز از عملیات «خیبر» در یکی از جزایر «هورالهویزه» است .راوی داستان یک عکاس است که در جزیره به مساحت دو مترمربع به همراه یکی از همرزمانش گیر افتاده است. وحید همرزم این عکاس شهید میشود و منصور یا همان عکاس پیکر او را به هور میاندازد به همین خاطر احساس عذاب و گناه میکند تا اینکه در سال 71 به منطقه باز میگردد و پیکر او را در همان جا پیدا میکند. این کتاب چهار فصل دارد و تقریبا بیش از سه چهارم داستان تداعی است و یک چهارم آن در زمان حال اتفاق میافتد. همین مساله موجب شده است تا شاهد پیرنگی دوپاره باشیم. این موضوع حرکت کندی را به داستان داده است و پیرنگهای آن به دلیل فقدان شاخ و برگ و ماجراهای فرعی بیمایه است. اگر ضرب آهنگ بیشتر داشت داستان جذاب تر بود.
وی افزود:در این داستان شاهد مفاهیمی همچون غیرت و وطندوستی نیستیم و از طرفی، منصور دارای شخصیتی متناقض است. از طرفی قبل از انقلاب در تظاهرات شرکت میکرد اما اکنون از جنگ خوشش نمیآید. نماز نمیخواند اما در جیبش دعای زیارت عاشورا دارد. همرزمش وحید هم یک مدل کاریکاتوری از رزمندگان بسیجی است چرا که از کشتن عراقیها لذت میبرد. یکی از نقاط ضعف این داستان مشخص نبودن مختصات آن است. برای همین میشود با تغییر اسامی به طور مثال این داستان را حتی در ویتنام نیز شاهد باشیم. اگرچه تناقضها یک حسن هستند اما شخصیتها در این داستان به خوبی تبیین نشدهاند و مبهم هستند. همین مساله موجب میشود که نتوانیم این رفتارها را ریشهیابی کنیم.
مقانی افزود: آشفتگی در زمان داستان، بسامد کلمات تلخ و آزار دهنده،فقدان علامتها برای جدایی فصلها و شروع داستان با حالت تداعی کننده از دیگر نقاط ضعف این داستان هستند.
این نویسنده با اشاره به این مساله که کتاب هورامه سبک رئالیستی دارد توضیح داد: زمانی که داستان رئالیستی آن هم به سبک غربی میشود در حقیقت میتوان آن را نسبت به همه رزمندگان تعمیم داد این در حالی است که همه رزمندگان اینگونه نبودهاند و حالات قدسی داشتهاند و با انگیزههای خدا محوری در جبهه حضور یافتهاند. ما میتوانیم جنگ را از نگاه اشراقی شهید آوینی بنگریم؛ در عین حال که نمایی از شهادت را جلوه میدهد اما در آن تصویر افتخار هم نهفته است همانند آنچه که ما در داستان کربلا شاهد هستیم. یکی از نکات مورد توجه درباره دفاعمقدس این است که ژانر دفاع مقدس ما در دنیا شناخته شده است اما خود هنرمندان ما نسبت به آن بیاعتنا هستند و به آن انگ سفارشی یا شعارنویسی میزنند.
مقانی با اشاره به سه جنگ جهانی اول، دوم و ویتنام یادآور شد: بیشتر رزمندگانی که در این جنگها حضور داشتهاند پس از بازگشت به کشورشان حس تنفر،انزجار و عدم افتخار داشتند که به این حالت نوعی «ترومای بعد از حادثه» میگویند ولی رزمندگان ما این چنین نبودهاند. مردم آنها را قهرمان میدانستند و میدانند حتی اکنون هم که استخوانهایشان به میهن باز میگردد آنها را به آغوش میگیرند و میبوسند. این نشان از بازگشت افتخار آمیز رزمندگان است. ادبیات ضد جنگ برای دوران دفاع مقدس ما قالبی نامناسب است چرا که عوارضی که نسبت به آن داده میشود برای ما بومی نیست. چون در جنگ تحمیلی خدامحوری و اومانیسم با هم همراه بود و در حقیقت آغاز و پایان آن نیز با فتوای ولی امر صورت گرفت.
به گزارش ایسنا،در ادامه جلسه نقد کتاب «هورامه» یاسر یسنا، نویسنده این اثر توضیح داد: در حقیقت تمام داستان تخیلی بوده است و خودم نیز در هنگام نوشتن آن پارودکسها را احساس میکردم. من خودم بچه جنگ هستم و سه زمان جنگ، زندگی با جنگ و پس از جنگ را درک کردهام. یکی از تجربههای زیستی ما بعد از جنگ پسزدگی ایجاد شده در لایههای فکری جامعه بود.
وی افزود: باید به برخی از مسائل به صورت پوستهای نگاه کرد، تا مسائل روحانی از دل آن بیرون بیاید. خودم از نوشتن مکانیزه فراری بودم اینکه بخواهم از نقطهای به نقطه مشخصی بروم را زیاد جالب نمیدانم. من در حقیقت خواستهام فارغ از اتفاقات مادی و معنوی و از دید انسانی جنگ را بشناسانم.