تاریخ : 1393,سه شنبه 12 اسفند16:58
کد خبر : 32498 - سرویس خبری : فضای مجازی

جانباز محمد مهدی سامع




جانباز محمد مهدی سامع


زندگینامه:
اذر1362 اول دبیرستان بودم که به جبهه رفتم. فروردین 1363 از گردن فلج شدم. اسم مون را گذاشتند جانباز! از 1366 تا 1369 غیر حضوری و رو تخت آسایشگاه تا دیپلم را خوندم.
بعد از رفتن از اسایشگاه و رفتن به خونه با یه وقفه ی ده ساله از 1379 ادامه تحصیل دادم. رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد را تا کارشناسی ارشد در مرداد ماه 1387 ادامه دادم.
شغل خاصی ندارم. چرا که توانایی هیچ کار درست و حسابی را نیز ندارم. اما خوب کم و بیش می پلکم و سر گرمم به خواندن و نوشتن و گوش دادن و ...
محمد مهدی سامع یکی از جانبازان قطع نخاع از ناحیه گردن جنگ ایران و عراق می باشد.
 شاید خیلی ها همه ی  جوانب این ضایعه را ندانند و مشکلات و مصائبی که  یک معلول  با ان دست و پنجه نرم میکند را درک نکنند و البته که چیز عجیبی نیست.
  خود من هم وقتی در17 سالگی در صبح چهاردهم فروردین 1363 بر اثر اصابت ترکش  قطع نخاع شدم، درک صحیحی از وضعیت خود نداشتم. به طوری که در اوان بستری و دوران نقاهت از اینکه نمی توانستم دست و پایم را به حرکت دراورم متعجب بودم.
حتی روزی عیادت کننده ای ناشناس با حالتی متأثر از چگونگی مجروحیت و آسیب نخاعم سوال کرد، و من که نوجوانی بیش نبودم با تعجب از او پرسیدم مگر من قطع نخاع شده ام؟ و شرح مختصر وی حکایت از این بود که احتمالاً مادام العمر باید روی ویلچر بنشینم.
از ان تاریخ سالها میگذرد مصائب و مشکلات را به مانند همه ی معلولین با امید به آینده تحمل نموده ام، چرا که ایمان به مشیت الهی و یقین به پیشرفت علم و درمان نخاع به مانند بسیاری از بیماری های دیگر داشته و پیگیر اتفاقات پیرامون این موضوع بوده ام.
جانبازان، سالکانی هستند که در طی طریق، از کاروان شهادت جا مانده ‏اند و خدای سبحان چنین مقرر داشته است که مرغ روحشان چند صباحی دیگر در قفس تن و در حصار خاک باقی بماند.
وجود این سفیران نور و روشنایی در میان ما، که وجودشان بوی بهشت و رحمت و رنگ عشق و شهادت دارد، غنیمتی بزرگ و از رحمت‏های الهی است.
هر شهید ، جانبازی است که تمام وجود خویش و تمامت هستی ‏اش را تقدیم داشته است. از سوی دیگر،
هر جانباز ، شهید زنده ‏ای است که در میان ماست و در حسرت وصال ، به سر می‏ برد و در اشتیاق پرواز به ملکوت و اتصال به حق می‏ سوزد.