متأسفانه هنوز خیلیها سرشان توی لاک خودشان است. بچههای جبهه و جنگ هم سرشان را کردهاند توی لاک خودشان. برای چی؟!
چرا کاروانها را راه نمیاندازند، این بچهها را نمیآورند توی اتوبوسهای راهیان نور و نمیگویند که چه بر ما و پیروان خمینی(ره) گذشت؟
آن جوانی که بفهمد برادرش، عمویش، داییاش، همسایهاش چه طور رفته، چگونه شهید شده، چگونه جنازهاش پیدا شده، پدر و مادر شهید در نبودنش چه خون دلی خوردهاند، اصلاح میشود. ولی اگر این مسائل گفته نشوند، یا گفتهها کم باشند و خوب منتقل نشوند، آرامآرام فراموش میشوند. شیطان، هم قوی است و هم در کمین، نباید او را دستکم گرفت؛ چون غلبه پیدا میکند.
باید مراقب باشیم که مصداق صحبتهای شهید «باکری» نشویم که گفت : زمانی فرا می رسد که جنگ تمام می شود و رزمندگان به سه دسته تقسیم می شوند:
1.دسته ای به مخالفت با گذشته خود بر می خیزند و از گذشته خود پشیمان می شوند.
2.دسته ای راه بی تفاوت می گزینند و در زندگی مادی خود غرق می شوند و همه چیز را فراموش می کنند.
3.دسته سوم به گذشته خود وفادار می مانند و احساس مسئولیت می کنند که از شدت مصائب و غصه ها ،دق خواهند کرد.
پس از خدا بخواهید که با وصال شهادت از عواقب زندگی بعد از جنگ در امان بمانید.
انشاءالله پیرو راه شهدا باشیم!
حال جای یک سوال باقی میماند ما با خون شهدا چه کردیم؟
چرا بد حجابی؟
چرا اختلاس ؟
چرا وام های هزار میلیاردی بی برگشت؟
چرا پارتی بازی؟
چرا عدالت در برابر آقا زاده ها خوار و ذلیل است؟
مگر رهبر نگفت مبارزه با مفاسد اقتصادی ...
پس ما از اهل کوفه بدتر هستیم...
فقط شعار میدهیم ....
وای اگر سید علی حکم جهادم دهد....
مگر رهبر دستور مبارزه با مفاسد به سه قوه را نداد.....
مگر رهبر نگفت که ایرانی کالای ایرانی بخر....
خدا وکیلی
کدام مسولین ماشین ایرانی سوار میشود....
کدام مسولین تلویزیون ایرانی در خانه دارد.....
کدام مسولین تلفن همراه ایرانی دارد.....
پس ما فقط شعار میدهیم چرا؟؟
ما چه کردیم.....شهدا شرمنده ایم چون ما بی عرضه ایم.......