یک روز به اتفاق خواهر قابلی و یکی از خواهران پاسدار و پاسدار شهید قاسمی فرد از ماموریت می آمدیم که دور میدان توحید همسر و دو فرزند شهید رادیدیم که می خواستند جایی بروند. شهید قاسمی فرد پیاده شدند و آنها را با یک تاکسی فرستادند .هرچه گفتیم حاج آقا ماکه از همان مسیر می رویم بگذارید آنها را هم برسانیم ایشان فرمودند که وسیله ی نقلیه مال بیت المال است و من نمی خواهم حقی از بیت المال بردوشم بماند.