تاریخ : 1394,یکشنبه 06 ارديبهشت17:52
کد خبر : 34110 - سرویس خبری : بدون ویرایش از شما

من دزدم!



واقعا" درد آور است! یک مصاحبه چند وقت پبش خواندم که تعدادی از نمایندگان یکی از دوره ها آمده بودند ودرخواست درصد می کردند! حتی 5درصد! چون هم مالیات حقوق های کلان خود را ندهند وهم از امتیازیک رتبه تحصیلی استفاده کنند که آن بنده خدا میگفت من به شدت برخورد کردم و این کار را نکردم.

 راستش من خودم هم چندین سال پیش که مدتی بود از اسارت برگشته بودم، چون ترکش های داخل لگنم عفونت کرده بود. از طریق بنیاد مرا در بیمارستان ساسان بستری کردند و بعد از چند روز یکی از مسئولین بنیاد آمد وگفت ترکشت تو پرونده ات نیست!  که من عصبانی شدم وگفتم بابا من دزدم. وقتی رفته بودم دزدی مرا باتیر زدند. این ترکش ها مال همان موقع است!

 مسئول بنیاد وقتی عصبانیت مرا دید، گفت چرا اینطور صحیت می کنید؟ که گفتم اولا" ترکش هایم در پرونده من موجود است. دوما" آخه این سوال است میکنی؟ از بعد از آن هر وقت در هر بیمارستانی که بستری می شدم و5 بار عمل کردم. هر وقت می پرسیدند می گفتم نه من کارمند بانک صادرات هستم ودر تمام این سال ها که هر یکی دوسال در بیمارستان بستری می شوم، از محل کارم معرفی نامه می گیرم و ریالی بنیاد بابت بستری و اعمال جراحی پرداخت نکرده! وبانک صادرات تمام هزینه های مرا که بالغ بر صدها میلیون می شود تاحالا پرداخت کرده و ریالی ازمن دریافت نکرده! وحتی در تمام این چندین سال که بستری می شدم یک نماینده از بنیاد به من سری نزد و نماینده بانک برای رسیدگی به این حقیر همیشه به من سر می زدند.

  فقط خدمتتان عرض کنم گویا خداوند مارا از روی لطف به این وضعیت قرار داده که انشاالله مورد لطفش همیشه باشیم. در خاتمه یکی از بزرگان در اسارت که خدارحمتشان کند مرحوم شده اند، همیشه یک شعر میخواند: وقتی لیلی داشت شیر بین مردم تقسیم می کرد، مجنون هم در صف قرار گرفت تابگیرد که لیلی کاسه او را شکست ومجنون به قدری خوشحال شد که این شعر را خواند:

اگر با دیگران بودش میلی     

چرا ظرف مرا بشکست لیلی؟!

مطمئن باش ما مورد لطف ومهربانی خداوند قرار داریم که منتخب شدیم برای زجر وخون دل خوردن و دعا کنیم خداوند مورد قبول قرار دهد و عاقبت همه ما را ختم بخیر کند انشاالله