تاریخ : 1394,دوشنبه 04 خرداد16:19
کد خبر : 34730 - سرویس خبری : بدون ویرایش از شما

اوج مظلومیت 175کبوتر!



جانباز شیمیایی 1- ۱۷۵ نفر یار دبستانی بودند، با دستان بسته؛ از نسل حاج کاظم ها، از نسل عباس ها، از نسل آنها که بوی خیبر می دادند و مجنون، بوی نی و هور !
عملیات لو رفته بود، می دانستند یا نمی دانستند باید می رفتند، طرح عملیات از قبل چیده شده بود، شاید هم کسی به آنها نگفته بود که عملیات لو رفته است. شاید حتی اگر می دانستند هم می رفتند. پیمان بسته بودند برای دفاع از ناموس و شرف... دشمن بعثی باید می فهمید فرزندان خمینی ترس به دل راه نمی دهند. مگر تا آن روز چطور جنگیده بودند؟ با دست های خالی، با تفنگ هایی که تعمیر می شد، با فشنگ هایی که حساب می شد، با پوتین هایی که وصله می شد.
اروند را شکافتند، پیش رفتند در خاک دشمن؛ زدند به دل شب، سربند بسته بودند، یازهرا و الله اکبرگویان، رمزشان یا محمد؛ قرار بود این عملیات فتح الفتوح باشد. ۶۰ هزار نیرو پشت سرشان؛ گردان غواصی نوح خط شکن بود. اروند را رد کردند. به یکباره با منور، تیربار و خمپاره ی دشمنان مواجه شدند؛ دست هایشان را از پشت بستند، آنها را زنده به گور کردند؛ آتش پشتیبان کافی نبود، منطقه تبدیل به میدان کشتار شد…
در کدامین مسلک چنین می کنند جز داعشیان کسی از این وحشیگری ها می کند؟ دشمن بعثی آنها را در نهایت مظلومیت و با دستان بسته بدون کوچک ترین جراحتی و دست بسته زنده به عمق آب افکند تا پر بکشند!  اوج مظلومیت رزمندگان ایرانی در شهادت این 175 نفر نهفته است