تاریخ : 1394,پنجشنبه 11 تير17:22
کد خبر : 35726 - سرویس خبری : بدون ویرایش از شما

جواب را به جلسه بعد موکول کردید ...!



جانباز . م . ر .  ک  -  ... در ژرفای پس کوچه های ذهن گام بر می داشتم. ناگه شرری فرمان بدست گیر قلم را صادر کرد ؛ لیک حیا نعره بر آورد ؛ ساقی در بادهٔ تو می نریزد ؛ حیا محفوظ دار که بی مهری نصیب نگردد. گفتمش : ز چه ؟ گفتا : خوش قلمان خوش نگار را وی خوش است. بدو گفتم : حالیا این نگارش بر بصر بیند ؛ بر ما خورده نگیرد ... گفتا: پس نیک بنگار تا رحمت للعالمین گویمت ؛ پس نگاشتم تا بزرگان قوم بخوانند و بیندیشند ...

عکس شهدا را می بینیم ولی عکس آن عمل می کنیم . راه شهدا می شناسیم  ولی بیراهه قدم بر می داریم . اهداف شهدا می دانیم  ولی بی هدف در زندگی می تازیم.  نیک خویی شهدا دیدیم ، زشت خویی پیشه کردیم ... پاکی ونجابت شهدا دیدیم ، دامن به ناپاکی و عصیان دادیم ... وصیت شهدا را خواندیم ، به وصایای آنان عمل نکردیم ... یادگاران شهدا را دیدیم اما اولاد خویش بر منصب نشاندیم ...

شهدا بر عند ربهم یرزقون نشستند، شما بر خوان گسترده دنیا نشستید ... شهدا خود را به خالق مطلق وصل نمودند ، شما رأی به کنج مطبخ دادید ... شهدا سووال کردند:  بعد ما چه کردید؟ شما جواب را به جلسه بعد موکول کردید ...

به یاد بیاورید کسانی را که قبل از شما درپشت همین میزها آرمانهای متعالی شهدا را یاد کرده، حب الدنیا را در کام کشیدند ... چه نیک گفت پیرفرزانهٔ راحل که نگذارید فراموش شوند و شما ؟