تاریخ : 1394,یکشنبه 25 مرداد19:09
کد خبر : 36732 - سرویس خبری : ادبیات ایثار و شهادت

من یه دخترم


من یه دخترم

من همون دختریم که وقتی با حجاب میشینم تو تاکسی، اگر مردی کنارم بشینه، حریم منو رعایت می کنه...

شهید گمنام

شهید گمنام- من یه دخترم... یک دختر جوون ... یه دختر جوون که بعضیا بهش میگن نسل سومی... یا نسل چهارمی!

سی سال از تموم شدن جنگ میگذره و خیلی ها همه چیز رو فراموش کردن... خیلی ها هم آدم های اون زمانو فراموش کردن و هم ارزش های اون موقع رو ...ولی من نه!... من با اینکه زمان جنگ نبودم... ولی فکر نمی کنم بشه خیلی چیزها رو فراموش کرد!...

... من یه دخترم... یه دختر باحجاب و محجبه... همیشه یادمه اون جمله شهدا رو که میگفتن خواهرم! سیاهی چادر تو از سرخی خون من برنده تره و دشمن شکن تره!

من این جمله شهدا رو دوست دارم... و اون جمله رو که میگه حجاب مصونیت است نه محدودیت! ... من همه جا بین نامحرم ها و تو جامعه باحجاب ظاهر میشم... و خیلی راحتم... وقتی سر کارم میرم و ارباب رجوع میاد، کسی به سر و صورتم خیره نمیشه و با آرامش میاد کارشو انجام میده و میره... اگر دلم خواست تو پارک ورزش می کنم و هیچ کس مزاحمم نمیشه... وقتی تو یه جمع نامحرم ظاهر میشم، همه به کارم و توانایی ام و هنرم و قابلیت هام توجه می کنن نه به صورت یا جسمم!... در معرض خطر هر چشمی و هر حرکت و هر رفتاری... از طرف هر کسی نیستم!

 من اعتقاد دارم حجاب از زیباییم نه تنها کم نمی کنه بلکه هم جاذبه ایجاد می کنه و هم جذبه! ... من همون دختریم که وقتی با حجاب میشینم تو تاکسی، اگر مردی کنارم بشینه، حریم منو رعایت می کنه... من همون دختری ام که بعضی وقتا دخترای بدحجاب وقتی مشکل پیدا میکنن، به حریم من پناه میارن... همون که دم دست نگاه هر کسی نیستم!... همون که احساس ابزار بودن نمی کنم و اجازه نمیدم هیچ کس مثل یه ابزار به من نگاه کنه!

... من جنگو ندیدم... شهدا رو ندیدم... اما جانبازا و آزاده ها رو دیدم... از مرامشون شنیدم ... ارزش هایی که به خاطرش رفتنو می شناسم... و بهشون احترام میذارم و سعی می کنم عکس شهدا عمل نکنم!

من همون دختری ام که با عشق پامو رو خاک جبهه ها میذارم... همون که اعتقاد داره شهدا مستجاب الدعوه اند و شفیع... همون که به راهیان نور میره تا قدمگاه رزمنده ها رو ببینه و اونا رو درک کنه... کسی که با اونا درد دل می کنه نه با هر کس!

 تلاش می کنم مثل دخترا و یادگارای اونا باشم... مثل دختران قهرمان جانبازان، آزادگان، شهدا و رزمندگان... می دونم که دخترایی هم داشتیم که خودشون امدادگر بودن یا حتی رزمنده یا دکتر یا ... و شهید شدن...و خیلی بهشون افتخار می کنم... میدونم اونا دخترای خیلی بزرگی بودن... پیروان واقعی حضرت معصومه (س) بانوی پاک و شایسته امام رضا (ع) که درباره اش گفته اند اگر حضرت معصومه مرد بود، یقینا" امام میشد...

 من یه نسل سومی ام... اما به عنوان یه دختر جوون که ظاهرا" جنگو ندیده... با همه وجود سلام می کنم به همه قهرمانان سرزمینم و روبروی مقام بلندشون می ایستم و دست به سینه میذارم و میگم السلام علیکم یا اولیاء الله... میدونم که وقتی شهدا و جانبازا منو اینطوری می بینن افتخار می کنن و فکر نمی کنن ارزش هاشون زیر پا گذاشته شده یا فراموش شده... امیدوارم که این نسل سومی بودنم باعث نشه فکر کنن ازشون دورم و ازم  راضی باشن!

 


کد خبرنگار : 20