تاریخ : 1394,یکشنبه 01 شهريور14:28
کد خبر : 36958 - سرویس خبری : بدون ویرایش از شما

دریغ از کلمه داوطلب



محمدغلامی-  من بعد از حمله هواپیماهای بعثی صدام به تهران سال 1359 از فردای حمله به حوزه نظام وظیفه مراجعه کردم بعد کلی دوندگی دفترچه اعزام صادر کردن که به تاریخ 18/11/1360  اعزام شوم ولی من که فکر می کردم باید هرچه زودتر اعزام شوم
هر روزبه پادگان عشرت آباد مراجع می کردم شاید اعزام کنن. شعارهم یادم می دادیم. به مذنون به گفتی بن صدر چهل اعزام باید گردد. چون آن وقت 39 اعزام میکردن. خلاصه بگم که فروردین 1360 اعزام شدم 45 رروز آموزشی تقسیم شدم سهمی لشکر77 خراسان گردن468مخابرات گروهان فرماندهی جزو بقی مندی لشکر
ولی من که فکر می کردم باید به جبهه اعزام شوم. دینمو ادا کنم بعد چند هفته پیگری اعزام شدم چون راننده لازم داشتن منم گواهی داشتم آنجاشدم راننده. مرکز پیام عملیات حصرابادان که عملیات مجروح شدم اعزام شدم اورژانس شادگان. بعدبیمارستان شهدای شماره2ماهشهر. بعد بهبودی لشکر آمد هفت تپه تا بعد فتح المبین تا آخرهای اردیبهشت 1361 با تیپ3 لشکر امدیم خرمشهر تا 8/فروردین 1362 ترخیص شدم. 2تا تشویق نامه تو پرونده ام بود. وقت تسویه حساب متوجه شدم

 بعد سال 1387 برای تایید رفتم لشکر. گفتن تو پرونده نوشته داوطلب اعزام شدی. گفتم بله داوطلب رفتم جبهه ولی تو برگ تاییدیه ام نزدن داوطلب. گفت بخشنامه داریم که برای نیروهای ارتش از کلمه داوطلب استفاده نکنیم.
من هم دنبال پرونده مجروحیتم نرفتم. چون وقتی از نوشتن کلمه داوطلب دریغ میکنن آن وقت از همچین سیستمی باید توقع حق داشت؟ الانم از مجبوری دنبال پرونده ایثارگری هستم. چون چند سالی بیکارم. پارسال هم جوونم و پسر25 سال مو از دست دادم. کسی نیست به دادمون برسه. گفتم شاید بعد 33سال جی زی اضافه آمد باشد یکی وجدان بیداری داشته باشد حق وحقوق مون بدم. ممنون