تاریخ : 1394,دوشنبه 06 مهر14:19
کد خبر : 37877 - سرویس خبری : متن ادبی

روزگار کنج عزلت نشینی



م. ر. ک .جانباز- قافیه های مصرع اول دهل؛ فکوران مصدر نشین تخلص  معاب؛ دراین روزگار  رواج ملک الشعرایی دارد. تاریخ حماسی از جان گذشتگان مام دیار خون و شهادت؛  اخلاقی و تعلیمی همچو مثنوی عارفانه؛ همچو ویس و رامین اسعدی جرجانی عاشقانه؛ همچو بوستان ؛ اخلاقی و تعلیمی ؛ همچو شاهنامه تاریخی و حماسی بود.
جانبازان هربیت از آن اشعار دلدادگی را بر یک وزن متعادل بنا نهاده و بنیان گذاری کردند.
قالبهای شعری ایثار در دفاع مقدس؛ از جان گذشتن برای جان دادن به درخت رثای هل من حسین زمانه شان بود.
در آن روزگار ... غم عشق آمده بود ؛ تا غم های دگر پاک کند.
مردان غیوری که جان را اندک سرمایه اهدایی خویش در دفاع از مرز و بوم خویش می دیدند؛ پا به عرصه های نبردی نابرابر علیه کفر مطلق افلقی نهاده؛ و نهال نورس و نوپای انقلاب را با خون خویش آبیاری کردند.
آری ؛ آری ؛ هشت سال دفاع جانانه را هیچ یک از مصدر نشینان نتوانند هجا کنند! مگر روزی مرد میادین نبرد و دفاع بوده باشند.
روزگار ارجح نشینی ناسپاسی ست؛ روزگار به کنج عزلت کشاندن ماشه چکانان بی خور وخواب هورالهویزه است؛ روزگار اقتضای مفهوم نیست؛ روزگار ؛ روزگار انتهای رباعیات و مصادره به نفع خویش در قالب مضامین دیپلماسی ست.
درد من و تورا؛ نق معنا می کنند؛ دل شکستگی همرزمان دشمن شکن را؛ پر خوری معنا می کنند ؛ امان و امان از تفسیرهای تازه به دوران رسیده ...
بی خوابی شبانه؛  ریختن دندان ها؛ بر افروختگی عصبی؛ خس خس سینه های شیمیایی را؛ عوارض کهولت سن می نامند. همرزمم ؛ همرزمانم ؛ شما فکر می کنید هشت سال دفاع رزمندگان را در آینده چه می نامند ؟

والسلام .


کد خبرنگار : 20