تاریخ : 1394,چهارشنبه 27 آبان13:13
کد خبر : 39171 - سرویس خبری : اخبار

میزگردفاش نیوز با رحماندوست و مجتهد(بخش نخست)

پاسخ به شبهات طرح امتیاز بندی ترکیبی رزمندگان


پاسخ به شبهات طرح امتیاز بندی ترکیبی رزمندگان

نکته اساسی فقدان متولی برای رزمندگان است. یک امر واقعا"اساسی و اصولی که هم نیروهای مسلح در این امر کوتاهی کردند و واقعا" پیگیر نبودند . حالا سپاه به نوعی، ستاد کل به نوعی و وزارت دفاع به نوعی متکفل رزمندگان نشدند.

فاش نیوز – با توجه به طرحی تحت عنوانامتیازبندی ترکیبی عوامل ایثارگری" ارائه شده از سوی برخی از نمایندگان ایثارگر مجلس شورای اسلامی وسوالات و شبهاتی که در جامعه ایثارگری و رزمندگان ایجادنموده، واز طرفی مباحث کارشناسی صورت گرفته دراین باره و لزوم بحث و بررسی بیشتر درمورد این طرح، مارا برآن داشت تا با دعوت ازدکتر "مجتبی رحماندوست" که خود از جانبازان 70 درصد و یکی از طراحان طرح و همچنین" یوسف مجتهد"، از افراد باسابقه در کارهای اجرائی سطوح عالیه بنیاد شهید و امورایثارگران وکارشناس حقوقی درحوزه مربوط به قوانین ایثارگری که منتقد طرح مذکور می باشد، این موضوع را مورد واکاوی و بررسی کارشناسانه قراردهیم تا هم به رسالت رسانه ای خویش عمل کرده باشیم، و هم نسبت به موضوعاتی اینچنینی شفاف سازی صورت گیرد. از همه مهمتر این که به پرسش ها و دغدغه های ایثارگران عزیز نیز پاسخ درخور داده شود.


دراینجا بخش نخست این میزگرد را خدمت کاربران و ایثارگران عزیز تقدیم می کنیم:

فاش :  ابتدا در مورد طرح عوامل ترکیبی ایثارگری توضیحی بفرمایید.

رحماندوست: در زمانی که مشاور امور ایثارگران در ریاست جمهوری بودم از همان موقع یک درخواستی به دولت اصلاحات دادم که چون رزمندگان جایی را ندارند که برای مسائل مربوط به خودشان به آنجا مراجعه کنند سازمان امور رزمندگان را تاسیس کنید. رییس دولت هم با شرط اینکه موانعی برای ایجاد این سازمان وجود نداشته باشد با این طرح موافقت کرد که در نهایت این طرح به سرانجام نرسید. این درحالی بود که رزمندگان ، زمان جنگ هم صاحب نداشتند. یعنی رزمنده ای که از جنگ به مرخصی می آمد یا به هر دلیلی نیاز مادی یا مشاوره داشت جایی را برای مراجعه کردن برای امورشان نداشتند. البته بنیاد شهید هم که از زمان انقلاب به وجود آمد و در دوران جنگ هم امور جانبازان را هم رسیدگی می کرد اما چه از زمان قبل جنگ و حین جنگ و حتی همین الان هم جایی برای رسیدگی به امور رزمندگان وجود ندارد. مثلا" اگر خانواده شهید یا جانبازی به بنیاد شهید برای کاری مراجعه کند ممکن است بنیاد بگوید اعتبار مالی نداریم ولی اگر رزمنده ای به بنیاد مراجعه نماید به او می گویند اشتباه آمده ای! الان هم در بنیاد شهید سه قشر از ایثارگران شامل، تحت پوشش قرار دارند که عبارتند از خانواده های شهدا ،جانبازان و آزادگان ، در حالی که رزمندگان شامل این گروه ها نیستند. سعی ما هم بر این بود که به نحوی رزمندگان را در قانون بنیاد شهید بیاوریم که متاسفانه نشد.
به این فکر افتادیم که رزمندگان را به نحوی به جنس قشرهای تحت پوشش بنیاد شهید قرار دهیم. مثلا" رزمنده ای که چند شب عملیات در جبهه حضور داشته و شاهد شهادت دوستان خود بوده بر روان آن فرد تاثیر سویی دارد و به نوعی جانباز اعصاب و روان به حساب می آید، در صورتیکه پرونده و صورت سانحه ندارد که بنیاد آن را به عنوان جانباز قبول کند. حتی آزادگانی داشتیم با تحمل سختیهای شدید روحی،که بنیاد شهید به عنوان جانباز قبول ندارد. پس بنابراین از یک جایی الگو گرفتیم تحت عناوین معافیت فرزندان ایثارگران و رزمندگان ، که در این الگو مدت حضور رزمنده در جبهه را به نوعی با امتیازبندی با درصد جانبازی هم واحد کرده و به نوعی جمع کرده. به این صورت که مدت حضور رزمنده در جبهه را با درصد جانبازی جمع می کند تا ببیند امتیاز برای معافیت فرزندانشان وجود دارد یا نه. البته یک طرحی هم به عنوان امتیازبندی عوامل ترکیبی ایثارگری در ستاد کل نیروهای مسلح برای بحث معافیت فرزندان ایثارگران داشتیم. پس این طرح چیز جدیدی نبود. پس به فکر طرحی افتادیم که این ویزگی ها را دارد:



1-    در واقع جایگاه پیدا کردن رزمندگان و به رسمیت شناخته شدن آنان.
2-    توجه به مدت حضور درجبهه رزمندگان.
3-    تفاوت بین جبهه رفتن داوطلبانه و غیرداوطلبانه.
4-    رفع عیب یکسان نگریستن به جانبازان جنگ و جانبازان بمباران شهری.
5-    رفع عیب یکسان نگریستن به شهیدان جنگ و شهیدان بمباران شهری.
6-    ترکیب امتیازات ایثارگری و به حد نصاب رساندن امتیازات کسانی که از انواع ایثارگری برخوردارند ولی هر کدام از عوامل ایثارگری به تنهایی آن حد نصابی که بتواند خدمات بگیرد ندارد. مثلا" فردی که برادر سه شهید است و 5 ماه حضور جبهه دارد و 5 ماه هم اسارت دارد و جانباز 20 درصد هم هست
، هر کدام از این عوامل ایثارگری آن حد نصاب امتیاز برای گرفتن خدمات را ندارد درصورتیکه جمع این عوامل می تواند حد نصاب برای گرفتن خدمات را برای ایشان داشته باشد.
7-    عدم تکافوی درصد پایین جانبازان اعصاب و روان و جانبازان شیمیایی برای ارائه تسهیلات مناسب از سوی بنیاد شهید و امور ایثارگران به تناسب مشکلاتشان. مثلا" اگر یک جانباز 70درصد نخاعی و یک جانباز اعصاب و روان 20درصد مشغول به کار شوند. فقط کافی است که یک دقیقه این جانباز اعصاب و روان به هم بریزد و محیط کار را به هم بریزد که در این صورت کل حیثیت کارمندی طرف به هم می خورد که در این صورت فرد دیگر نمی تواند در آن محیط مشغول به کار شود. جانباز شیمیایی هم به همین صورت این مشکلات را دارد. در همان اوایل تاسیس بنیاد شهید گفتیم که به جانبازان اعصاب و روان درصد بالا بدهید اما گفتند اگر به جانباز اعصاب و روان درصد بالا بدهیم فرد می گوید با این درصد بالای اعصاب و روان من دیوانه ام و وضعیت بدتر می شود. گفتیم بیایید دو تا درصد بدهید، درصد علنی و درصد غیرعلنی. به این صورت به طرف بگوییم شما جانباز 15درصد هستی ولی در پرونده اش بگوییم به این فرد خدمات جانباز 70درصد بدهید که هیچگاه چنین طرحی عملی نشد.
8- بیشتر بودن مشکلات جانبازان مونث که بیشتر به وضعیت ظاهری مثل چهره و صورت و اندام و ناباروری به دلیل مشکلات عضلانی و اسکلتی و ...برمی گردد. که در این طرح پیشنهاد کردیم که امتیاز این جانبازان یک و نیم برابر دیده شود. مثلا" اگر جانباز 40درصد هست جانباز 60درصد دیده شود.
9- فقدان روشی برای رسیدگی به جانبازان ویزه مثل جانبازان قطع نخاع گردنی یا قطع سه عضو یا چهارعضو.
10- توجه به فرهنگ عمومی به این صورت که مثلا" اگر فردی برادر یا عمویش شهید می شد می گفتند اینها خانواده شهدا هستند اما الان بابت این نسبت ها امتیازی داده نمی شود. به نوعی می خواهیم خواهر یا برادر شهید دارای اجر وقرب شوند و به نوعی باعث بها دادن به این عزیزان شود.
11- اینکه امتیازات جانبازی مثلا" یکی 24 درصد است و دیگری 25 درصد ولی خدمات دهی به این جانبازان به خاطر یک درصد خیلی فرق می کند. ما در این طرح اینگونه امتیازدهی را حذف و به جایش چهار تا کارت پیشنهاد دادیم. کارت هایی به رنگ هایی مختلف به رنگ های سفید،آبی، سبز و طلایی که به جای عدد، درصد جانبازی درنظر گرفتیم.
12- وجود قوانین و مقررات متشتت مربوط به ایثارگران که پیشنهاد ساماندهی به این قوانین را داده ایم. چه بسا قوانینی وجود دارند که یا همپوشانی یا نقیض همدیگر هستند. که ما مدعی هستیم این طرح پیشنهادی این قوانین را ساماندهی کرده است.
13- حذف قوانین ناعادلانه. مثلا" جانباز 5 درصد ناشی از بمباران شهر از پرداخت عوارض و مالیات و ... معاف است ولی رزمنده با حضور 7 سال داوطلبانه در جبهه از هیچ چیز معاف نیست.
14- عدالت در توزیع تسهیلات اعطایی به طوریکه ایثارگر با توجه به امتیازاتی که می گیرد دارای تسهیلات متناسب خواهد شد.
اما این طرح معایبی هم دارد که مهم ترینش داشتن بار مالی است. مثلا" اگر تا حالا جانبازان 70درصد یا فرزندان یا همسران شهدا دارای خدمات خاصی بودند. ممکن است برخی ایثارگران با این طرح دارای امتیاز بالاتری شوند و شامل این گروه از جانبازان قرار بگیرند که به نوعی بار مالی برای بنیاد خواهد داشت.

 


مثلا" اگر الان 8000 جانباز 70درصد دارند خدمات می گیرند، با این طرح امتیاربندی ممکن است این رقم دوبرابر شود. بخاطر همین شورای نگهبان به دلیل داشتن بار مالی با این طرح مخالفت خواهد کرد. اما یک راه چاره اندیشیده ایم که می گوییم این برای اجرا نیست بلکه نگاهی به ساماندهی ایثارگران می باشد که مثلا" در برنامه توسعه ششم دولت برای ارائه خدمات به ایثارگران به این طرح توجه کند. و از طرفی هم الان نگفته ایم که به فلان امتیاز چه خدماتی بدهید. فقط بخاطربحث ساماندهی مطرح کردیم.
بیشترین توجه را در این طرح به رزمندگان داشته ایم که با تصویب سند راهبردی رزمندگان که در تیرماه امسال تصویب شد بخشی از غفلت متوجه به رزمندگان می تواند در آینده جبران شود که چون فعلا" این سند محتوایی ندارد این طرح می تواند شروع خوبی برای تدوین این سند راهبردی شود.


عیب دیگر اینکه بخشی از هویت های اختصاصی ایثارگران را تحت شعاع قرار می دهد و کم رنگ می کند. مثلا" عنوان رزمنده یا جانباز یا پدر شهید هر کدام عنوان مخصوص به خود دارد ولی در این طرح می گوییم ایثارگر دارای امتیاز 60 یا 50 که دیگر نمی گوییم جانباز یا فرزند شهید؛ و یا عیب دیگر اینکه برخی خدمات و تسهیلات اختصاصی جانبازان خاص را تحت شعاع قرار می دهد. مثلا" یک جانباز 70دردی نخاعی نیاز به ویلچر دارد درصورتی که ممکن است در این طرح بگوییم ایثارگران با امتیاز مثلا" 70 هم ویلچر دریافت کنند که این درست نیست. البته خود من برای پیدا کردن عیوبش بیشتر به این طرح مته به خشخاش گذاشتم. درصورتی که می توانیم در طرح بیاوریم، ایثارگرانی که نیاز به ویلچر دارند به آنها ویلچر داده شود.

عیب دیگر اینکه فرق امتیاز تعداد حضور در عملیات ها با حضور در جبهه به عنوان پدافندی در این طرح دیده نشده است. مثلا" رزمنده با حضور دو سال در جبهه به عنوان پدافند با کسی که 3 ماه حضور در جبهه داشته ولی 3 یا 4 بار در عملیات حضور داشته در امتیازبندی هایشان فرقی دیده نشده که این یک عیب می باشد. عیب دیگر اینکه در کشور ما امکان کاستن از خدمات وجود ندارد. مثلا" اگر رزمنده ای تا کنون بر اساس درصد جانبازی اش یکسری خدمات می گرفته ولی در این طرح آن امتیاز لازم را کسب نکرده ، بگوییم خدماتی که تا کنون می دادیم دیگر به شما تعلق نمی گیرد.

عیب دیگر این است که برخی امتیازاتی که مثلا" برادر شهید در این طرح می گیرد بنا به شرایط مالی دولت امکان دادنش نباشد و اینگونه برخی توقعات با مشکل مالی و امکانات مواجه می شود و توقعات جدید در جامعه به وجود می آورد.

عیب دیگر نحوه محاسبه ضریب امتیازبندی ایثارگری است. بدین صورت که ما در این طرح آورده ایم که برای جانبازان مونث 1.5 برابر یا برای هر سال حضور در جبهه یا اسارت یا درصد جانبازی ضریب 1 درنظر گرفته ایم که این جای بحث دارد که یک سال اسارت با یک سال حضور در جبهه برابر است یا نه؟ یا مثلا آورده ایم جانبای که در اثر بمباران شهری جانباز شده برابر نیم بگیریم که در این صورت جانباز 60درصد 30درصد محسوب می شود.

و عیب دیگر اینکه با برخی قوانین موجود برای ایثارگران تلاقی و مغایرت هایی دارد. یعنی همه عناوینی که در مقررات، از قبیل فرزند شهید یا آزاده یا رزمنده و.... در قوانین وجود دارد باید به نوعی با این طرح هماهنگ شوند.
پس این طرح که اساس تنظیم آن بر پایه توجه و ساماندهی رزمندگان می باشد دارای مزایا و معایبی است که خدمت شما عرض نمودیم.


فاش: آیا بهتر نبود این ایرادات و معایب اول کارشناسی و راهکار اندیشیده می شد و سپس طرح پیشنهاد داده می شد؟ این معایب و ایرادات چه زمانی به ذهن شما خطور کرد؟

رحماندوست : این معایب و ایرادات در حین نوشتن و روند کار به ذهنم آمد. از همان زمان نوشتن می دانستم که این طرح بار مالی دارد ولی گفتیم فعلا" این طرح قابل اجرا نیست و فقط یک ساماندهی برای ایثارگران می باشد که بعدها دولت برای خدمت رسانی به ایثارگران از این طرح الگو بگیرد و در قالب این طرح خدمات بدهد. البته الان در این وضعیت، این طرح هیچ بار مالی ندارد زیرا فقط ساماندهی رزمندگان می باشد و بحث خدمات دهی مطرح نمی باشد.

دکتررحماندوست : ایشان(آقای مجتهد) سابقه جبهه را گفتند به تعداد هر عملیات که حضور داشته آن اضافه می شود. کسی که 2 سال جبهه بوده و هیچ عملیاتی نبوده است هیچ امتیازی نمی گیرد. کسی که 4 ماه  جبهه بوده و 10 عملیات حضور داشته 10 بار امتیاز می گیرد.

 مجتهد   :خودم ابتدا بگویم در جریان دلسوزیِ آقای رحماندوست نسبت به جامعه ایثارگری چه در گذشته و چه الان که نماینده محترم مجلسند هستم و هیچ شکی ندارم. افتخار همکاری با ایشان را داشتیم. لذا از این بابت من تردیدی ندارم که اگر ایشان مطلبی یا طرحی یا پیگیری می کنند با نیتی صادقانه و دلسوزانه به دنبال حل مشکل ایثارگران، خصوصا" رزمندگان هستند و علمداری و پرچم داری پیگیری مطالبات رزمندگان را ایشان به دوش می کشیدند. اما یک بحث کلی را ابتدا می خواهم بگویم بعد به اجزای مورد اشاره آقای دکتر خواهیم پرداخت.

ایراد هایی را که آقای دکتر فرمودند واقعا" در بخش عمده وجود دارد، یعنی ایراد هایی که طی سال های گذشته به طرق مختلف ما به آن رسیدیم و گاها" در جلسات متعددی که بوده بحث شده. در همین جلسات مجمع در بحث قانون جامع هم در بحثی که با ریاست مجلس، هم در قم و هم در تهران داشتیم مفصل مطرح شده و صحبت شده است. ضرورت رسیدن به حل مشکلات این طرح ( امتیازترکیبی ) نیست. یعنی مثلا" ما بیاییم با طرحی که معایب جدی هم دارد و جدای از این که تجربه ای در دنیا ندارد. وحالا درست است که یک مثالی زدند از بحث مدت جبهه رزمندگان و آزادگان، در بحث معافیت سربازی و کارت .  ولی این یک موضوع خاص در حیطه ستاد کل است و یک خدمت خاص. این را تعمیم و گسترش دادند به کل خدمات و تسهیلات، که من حالا تعریف خواهم کرد که این خدمات چگونه است و امکان پذیر نیست. من یادم هست یک سفری آقای جعفرزاده که الان نماینده محترم مردم رشت هستند به آلمان داشتند. مجموعه مقالاتی را با زحمت از آنجا آوردند و ترجمه کردند و نسخه ای به ما دادند و نسخه ای به رئیس بنیاد. دیدیم در نظام های پیشرفته ای که به هر حال آنها آسیب دیدگان جنگی دارند ، خانواده ها وافراد کشته شده در جنگ را دارند ، نظام خدماتیشان یک تغییر محسوسی کرده بود در آن گزارش. واقعا" خیلی منطقی منطبق بر شرایط پیش رفته بودند که حالا ما هم وقتی به مجموعه خدمات خودمان نگاه می کنیم می بینیم خدمات ما دو تقسیم عمده دارد؛ یکی از آن ها دو تقسیم در دل خودش دارد. خارج از این ما خدمات دیگری نداریم که حالا به آن اشاره خواهیم کرد.

یک نکته اساسی که آقای دکتر اشاره کردند فقدان متولی برای رزمندگان است. یک امر واقعا"اساسی و اصولی که هم نیروهای مسلح در این امر کوتاهی کردند و واقعا" پیگیر نبودند . حالا سپاه به نوعی، ستاد کل به نوعی و وزارت دفاع به نوعی متکفل رزمندگان نشدند. این ها رها شدند متاسفانه ،حتی قوانینی که مجلس  اخیرا" و در سالهای گذشته برای رزمندگان تصویب کرده است این بنده خداها نمی دانند به کجا بروند و از آن ها استفاده کنند. خب این عیب است. البته یک بخش آن هم به مجلس بر می گردد که وقتی خدمتی را تصویب می کند متولی آن را مشخص نمی کنند. ما که در هوا قانون نمی نویسیم، باید معین کنند که این رزمنده برای گرفتن وام مسکن به کدام نهاد مراجعه کند. کدام نهاد متولی معرفی ایشان به بانک است؟ این نشان دهنده این است که ما ضعف داریم. هم ضعف در وضع قوانین داریم که خود دکتر رحماندوست به آن اشاره کردند، قوانین متناقض. و هم ضعف در اجرا داریم و هم یک ضعف عمده هم در نظارت داریم. شما می بینید در مجلس با اینکه کلی بحث و جدل شد که البته آن موقع دکتر در مجلس نبودند. بحث جدی شد که فرزندان شهدا خودشان و تشکل هایشان به دنبال آن بودند که این 10 خدمت برای این ها هم تعریف بشود. خیلی هم منطقی بود یعنی هم ادعای تشکل ها منطقی بود و هم بخشی از بحث نمایندگان. منتهی نمایندگان محترم آمدند و بند الف را تصویب کردند «الحاق فرزندان شهدا به امتیازات جانبازان 50 درصد و بالاتر». یعنی معلوم نیست از امتیاز 70 درصدی استفاده کنند یا 50 درصدی، که این خودش یک دعواست.

رحماندوست : مجلس هشتم بود.

 مجتهد: جدا از این ما سیر فرزندان شهدا را می بینیم برای پیگیری حقشان در دستگاهها. چون ما فقط 3 قانون را ممتاز کردیم. از این قضیه که نمی توانند استفاده کنند ولی بقیه را باید استفاده کنند. این قانون مصوب است ، ولی می بینید فرزند شهید به دیوان عدالت اداری می رود و به ماده 16 مراجعه می کند، طرح دعوا می کند و شکایت می کند. حالا دستگاه یک جا ملزم  می شود به نفع دادگاه و دیوان عدالت تمکین کند ولی فرد بعدی که می رود می گویند برو شکایت کن. یعنی ما یک آشفته بازاری داریم در پیگیری و اجرا ایجاد می کنیم. اگر فرزند شهید می دانست 10 تا خدمت در قانون برایش تعریف شده و به این دو دستگاه ابلاغ می شد خیلی راحت تر بود. ما باید در هر دستگاه کارشناسان خبره ای داشته باشیم که بداند چه امتیازی در قبال این مقررات برای جانبازان 50 درصد به بالا پیش بینی شده، که بیاید این را تطبیق بدهد. خب این یک سیر طولانی بروکراسی می خواهد. واقعیت اینکه فرزندان شهدا به من خیلی مراجعه می کنند و واقعا" خسته شده اند. همین را در بحث رزمندگان داریم ، ما می آییم بعضی از قوانین را تصویب می کنیم، بنده خداها اینها اصلا" رهایند و متولی ندارند. لذا قطعا" اگر قصد و نیت خیری پشت این قضیه باشد که قطعا" هست، باید اول تکلیف دستگاه متولی رزمندگان را مشخص کنیم. شکی نیست تا وقتی که دستگاه متولی رزمندگان مشخص نباشد این ها آواره اند. سند راهبردی خدمات رسانی  و غیره، مشکل گشای بحث رزمندگان نیست. یعنی در این سند حالا آقای دکتر(رحماندوست) رعایت ادب را می کنند ولی من باید بگویم که این طرح بدون تعارف، سر کاری است. دولت رزمندگان را سر کار گذاشته. اگر قصد و نیت این باشد که فرض کنید در 5 حوزه تسهیلات ، که عمده ترین آن تسهیلات و خدمات است که ما خارج از آن تقریبا"خدمات عمده ای نداریم؛ معیشت،اشتغال،آموزش ، فرض کنید درمان و مسکن. مگر ما به غیر از این می خواهیم چیز دیگری تصویب کنیم؟ این که بیاییم بگوییم خدمات معنویست یا مادی و اینکه دائم سند تنظیم کنیم ، این ها نشان دهنده این است که ما متوجه اثر رزمندگان نیستیم . همین الان کسانی که مدافع حریم نظام هستند با دشمن حتی درآن طرف مرزها هم می جنگند رزمندگانند باز.  شکی ما نباید بکنیم. آقای دکتر به بعضی از نکات اشاره کردند. من یک چیزی در خصوص تسهیلات  و خدمات بگویم، الان آن چیزی که من در خصوص آقای جعفرزاده گفتم نظام جبرانی ارائه خدمات به جامعه آسیب دیده از جنگ است که الان در دنیا از نظام تسهیلات اجتماعی، خصوصا" در آلمان که معمولا نظام اداری اش از بقیه جلوتراست اگر نگوییم پیشرفته تر است. وجود دارد. خب این ها  نظام جبران خدمات را تعریف کرده اند. در نظام جبران خدمات، تمام مشکلاتی که آقای دکتررحماندوست به آن اشاره کردند واقعا" آنجا خیلی خوب حل شده بود.

دکتررحماندوست : مثلا" شما یکی از آن را بگویید؟

مجتهد: مثلا" شما الان به جانبازان سه عضو به بالا اشاره کردید. ما می دانیم آنها وضعیت خاصی دارند. گردنی، قطع چهار عضو. درآنجا چهارگروه ویژه تعریف شده بود برای جبران خدماتشان ، که این ها را از آن طبقه جانبازان 70 درصد عادی یا آسیب دیدگان با درصد مثلا" معادل جانبازان ما جدا کرده بودند. لذا گروه ویژه اول،دوم ،سوم و چهارم. در بحث خدمات ، ما دو نوع خدمت عمده داریم. یا خدمت و تسهیلات جبرانی است ، شما فرض کن سرپرستی خانواده را از ایشان گرفتیم وظیفه تامین معیشت او را به عهده داریم. اصلا" نشاندنش در جدول به رنگ فلان و رنگ فلان موضوعیت ندارد. وظیفه نظام و حاکمیت است که خانواده ای که سرپرستش را از دست داده است، معیشتش را تامین کنند حالا می خواهد در هر کدام از این ها بگنجد. یا مثلا" آسیب دیده جنگ ،  وظیفه ما درمانش است حالا هرچه بتوانیم درمان را به همه گسترش دهیم بهتر. اولین وظیفه نظام در درمان،درمان کسانی است که مستقیما" در جنگ آسیب دیده اند. و تامین مایحتاج آن ها. بالاخره تجهیزات لازم دارند این را نمی شود اصلا"در قاعده ای گنجاند. همین طور برای بحث رزمندگان. شاید رزمندگانی که بیش از 8 سال هم، قبل از جنگ در بحران ها بودند در کردستان. طبیعی است این ها بیش از 10 سال هم بودند و هستند هنوز در مناطق بحرانی.  این ها واقعا" زندگیشان را برای حفظ نظام گذاشته اند از خیلی چیزها عقب ماندند ، حالا یک بحث آن آموزش است. به هر حال ما باید بپذیریم که امروز سطح آموزش و تحصیلات ، جایگاه اجتماعی مردم را تعیین می کند. رزمنده ای که فرصت نکرده است دکترا، لیسانس یا فوق لیسانس بگیرد یعنی جایگاه اجتماعی اش، جایگاه اجتماعی درستی نیست. جایگاه اجتماعی اش با چه چیزی تعریف می شود؟ طبیعی است که باشغل تعریف می شود.

فاش : درباره آزاده ها کار مفیدی که انجام دادند این بود که به آنها درصد دادند. آزاده ایی که مثلا" رفته 1الی 2 سال یا چند سال اسیر شده الان جانباز نیز هست. رزمنده ایی که 8 سال در جبهه بوده،او هم فرض بر این گرفته شود که در جبهه نبوده در عراق اسیر بوده. او هم به هرحال فرصت های شغلی و زندگی اش را از دست داده است.

مجتهد : بله درست است. ما هم همین موضوع را می گوییم.

رحماندوست : این بحث مناظره که نیست! من از صحبت های آقای مجتهد یادداشت برمی دارم که استفاده بشود و این کار را ارتقاء بدهیم.

مجتهد: ما می خواهیم بحث خروجی خوبی داشته باشد. لذا در بحث خدمات جبرانی به هیج وجه اندازه گیری نمی شود. اصلا" فرض شود یک رزمنده روز اولی که به جبهه رفته همان روز مجروح شده، قطع نخاع از گردن شده، حالا بیاییم بگوییم که امتیاز شما سقفش این است؟! مثلا" شده 70% عادی! خیر نمی شود که چنین چیزی به او گفت. چه یک روز جبهه بوده باشد چه 8 سال. جبران آن بخش جبرانی،جزو وظیفه ی حاکمیت است. نظام باید آن بخش جبرانی را به هر شکل ممکن در اختیار قرار بدهد. اصلا" ممکن است که خدماتی به آنها ارایه بدهند که به گروه های ایثارگری دیگر نخواهند ارایه بدهند. یا نتوانند ارایه بدهند. در بحث جبران حتی یک وسیله ی نقلیه، گاهی جبرانی می شود، اما امکان دارد وسیله نقلیه برای فرزند شهید وسیله رفاهی محسوب شود، ولی برای یک جانباز قطع عضوه یا ویلچری یا اعضای تحتانی اش و یا پاهایی آسیب دیده دارد،این کار می شود جزو تکالیف نظام.  لذا باید تامین کند. حالا اگر ایشان آمد و در قسمت پایین تر جدول قرار گرفت ما بگوییم تا کارت ها و رنگ های بالایی تمام نشود به شما خدمات ارایه نمی شود؟! پس در اینجا همین استثناء به هم می زند این قاعده ی کارتهای رنگی را.

رحماندوست : البته استثنا هم داریم.

مجتهد : خیر. حالا من بعدا" این را برای شما توضیح می دهم.

ادامه دارد....


کد خبرنگار : 19