تاریخ : 1394,پنجشنبه 12 آذر12:05
کد خبر : 39772 - سرویس خبری : مقاله و یادداشت

ژنوم ایدئولوژیک در سیاست خارجی روسیه


ژنوم ایدئولوژیک در سیاست خارجی روسیه

زهرا صالحی

زهرا صالحی - مرور تاریخ سیاست خارجی دوره های تزاری، شوروی و روسیه پسا شوروی حاکی از آن است که اندیشه «روسیه به مثابه یک قدرت بزرگ»، تأثیری مستمر بر ذهنیت سیاستگذاران خارجی این کشور داشته و در مقاطع مختلف ضعف و قدرت به عنوان یک اصل غیر قابل اغماض مطمح نظر آنها بوده است. تکرار مجدد مفهوم «ولیکادرژاوناست» مترتب بر این که روسیه به عنوان «قدرتی بزرگ» به دنبال راهی ویزه برای توسعه است و « درژاونیک» به معنای هواداران ملی¬گرای «قدرت بزرگ» روسیه در ادبیات سیاسی این کشور مویدی بر این مدعا است. براین قاعده، اندیشه «قدرت بزرگ» را در سطحی گسترده می¬توان اساس خود فهمی ملی روسیه دانست که افزون بر نخبگان بر اندیشه سیاسی مردم هم تآثیر موثر داشته است.


بعد از فروپاشی شوروی، روسیه و سیاستگذاران خارجی این کشور  همواره در محذور پاسخ به پرسش های  اساسی پیرامون هویت جدید این بازیگر بوده و بر همین اساس، انگاره های  هویتی روسها در این دوره روشی مناسب، برای بررسی چگونگی رفتارهای مسکو در محیط خارجی است. بنابراین در این دوران پاسخ به سوالاتی از جمله کستی روس، چیستی روسیه و کدامی دوستان و دشمنان برای این بازیگر حیاتی بود. از آنجا که هویت یکی از تعیین کننده ترین مولفه ها در چگونگی رفتار کشور ها در عرصه خارجی است، پاسخ به این سوالات ترجمانی از چگونگی تأکید روسیه به جریان یابی روابط خود با سایر هویت های فعال در نظام بین الملل، تعریف مسکو از نقش و اهداف بلندمدت خود در این عرصه ها و سازو کارهایی بود که روسیه می توانست برای احیاء موقعیت « قدرت بزرگی» خود از آنها بهره ببرد. از جمله منابعی که روسیه از آنها برای هویت یابی خویش در جهت قدرت بزرگی بهره جسته می توان به این موارد اشاره نمود:

الف) تاریخ: اینکه روسیه برای برساختن هویت خویش در دوران پسا شوروی کدام مقطع تاریخی را باید مطمح نظر قرار دهد بسیار مهم بود، در واقع گزینش دوره ای از تاریخ، یک انتخاب هویتی مهم تلقی می شد. در تاریخ کهن روسیه، خاطره اشغال از سوی مغولها در خود فهمی این کشور نقش بسیار مهمی داشته و در تاریخ معصر آن نیز جنگ جهانی دوم و هم ترازی با ایالات متحده در خلال جنگ سرد، بی شک مولفه های تعیین کننده ای در شکل گیری هویت روسی بوده اند. نکته مهم این است که فصل مشترک گروه های مختلف روسی در خصوص گذشته تاریخی روسیه را می توان در تأکید همواره آنها بر موقعیت « قدرت بزرگ » تاریخی این کشور دانست.
 ب)سرزمین: سرزمین جدای از اهمیت سیاسی امنیتی، از نظزر جنبه هویتی برای روسیه بسیار مهم بوده و هست، زیرا یکی از مهمترین مولفه های اصلی قدرت بزرگ این کشور وسعت سرزمینی آن دانسته می شود.
ج) جامعه روسی: هویت اجتماعی روسیه پسا شوروی به رغم هم پوشانی نسبی با هویت سرزمینی و تاریخی ان، واجد چند مشخصه خاص است، مثلا در دوران سقوط شوروی شمار زیادی از شهروندان این کشور در قیاس با دولتمردان روس احساس وابستگی بیشتری به شوروی می کردند، لذا این عده  باید طی فرایندی با احساس تعلق به روسیه جدید هویت یابی می کردند. از طرفی دولتمردان کرملین باید سیاستی اتخاذ می کردند که طی آن غیراسلاوها با شهروندان اسلاو احساس بیگانگی نکرده و نسبت به دوره شوروی، احساس قرابت بیشتر با آنها داشته باشند. لذا ضرورت ایجاد تعادل بین  روسیه به عنوان دولت ملت روس از یک سو و جامعه سیاسی چند قومیتی پساشوروی از سوی دیگر ضرورتی غیرقابل اغماض بود.براین اساس برای رفع این مشکل هویتی تبلیغ اندیشه ملت سیاسی ( و نه ملت قومی) به عنوان اساس اجتماعی پروژه دولت روسیه جدید مورد توجه قرار گرفت.

 


کد خبرنگار : 17