تاریخ : 1394,چهارشنبه 09 دي12:14
کد خبر : 40807 - سرویس خبری : اخبار

مثنوی برای تازه داماد شهید



      عروسی عشاق

می‌زَند در سینه دل پَر یار را - ژاله جاری دیدۀِ اَسحار را

می‌رسد دل را خبر هر دَم فراق - از دمشق و زاریا تا از عراق

بویِ خاکِ خورده باران می‌رسد - غرقه در خون جسمِ یاران می‌رسد

هر سحرگاهی رسد ما را نوید - می‌رسد از شام شیدایی شهید

جان فدایِ عشقِ زینب می‌رسد - کرده از داغِ علی تَب می‌رسد

باز شهرِ غرقه در گردابِ دود- می‌کُند حِس، عاشقی در تاروپود

شهر دودآلود، امیر آورده‌اند - کُشته دامادی به تیر آورده‌اند

زُلفِ او را خون ، خضاب آورده ناز – در حنابندانِ پرسوزوگداز

مثنوی برای تازه داماد شهیدی که به مراسم عروسی نرسید+عکس

در کفن‌پوشیده تن، دامادِ نور - تا رَوَد در حجلۀِ سبزِ حُضور

بسته بر سَر نامِ زیبایِ حسین – تازه‌دامادی به مادر نورِ عِین

بسته او را در کفن می‌آورند – یوسفِ دور از وطن می‌آورند

های مردم لاله باز آورده‌اند - عطرِ محرابِ نماز آورده‌اند

های مردم، بویِ سیب آورده‌اند -جسمِ عیسی بر صلیب آورده‌اند

از دلِ آتش، خلیل آورده‌اند – کُشته موسی را زِ نیل آورده‌اند

های مردم، نعش هابیل است این – می‌رسد کَز وادیِ عین‌الیقین

غرقه در خون رویِ ناز آورده‌اند - بر سر نِی، مَه فراز آورده‌اند

کُشتۀِ کرب و بلا آورده‌اند - پاره‌هایِ جانِ ما آورده‌اند

رختِ دامادی به تن آورده‌اند – عاشقی گُلگون‌کفن آورده‌اند

این قمر رویانِ قومِ آفتاب - بسته با خون، گیسوانِ خود خَضاب

در شبِ بزمِ عروسی‌شان به عشق - می‌رسند اما، کفن‌پوش از دمشق

کف‌زنید و کِل کشید ای کورها - رقص دار است و سَرِ منصورها

دل هزاران پاره دارم سینه را - با که گویم غربتِ آدینه را

می‌کَنَد جان شهرِ بی یادِ شهید - در تنش باید که جانی نو دمید

باز باید غرقه خون‌ها سَر رسند - باز باید لاله‌ها پرپر رسند

بازگردید اِی کفن‌پوشان پاک – کرد ما را حُبِ این دنیا هلاک

کَس نمی‌گوید اذانِ عشق باز - طعمِ دنیا می‌دهد ما را نماز

مثنوی برای تازه داماد شهیدی که به مراسم عروسی نرسید+عکس

بی شما اِی لاله رویانِ دمشق - شهر ما دیگر ندارد بویِ عشق

بازگردید اِی هزاران پاره‌ها - در دمشقِ عاشقی آواره‌ها

ما زِ دل یاد شهیدان برده‌ایم – بس که از مُردارِ دنیا خورده‌ایم

بی شما، ما ای شهیدان مرده‌ایم - بی‌شکوهِ عشقتان افسرده‌ایم

شیعه مردان، ای کفن‌پوشانِ عشق- کربلا را کرده برپا در دمشق

ای به شیرینِ بلا فرهادها - ای کفن‌پوشیده تن، دامادها

یادتان شد جاودان در ثبتِ عشق – لاله‌هایِ پرپرِ دشتِ دمشق

شاهدِ بزمِ عروسی‌تان لَحَد -داغِتان بر سینۀِ ما تا اَبَد

رهسپارانِ دیارِ کربلا - نوشِتان باشد مِیِ وصلِ ولا

هر که در سر عشقِ زهرا باشدش - بر سر نیزه سر او بایدش

غرقه در خون تا نخواند کَس نماز -کربلا را او نداند رمز و راز

کربلا یعنی شکوه و فَرّ عشق - کربلا یعنی شهادت در دمشق

هان بخیز اِی تک‌سوارِ دشتِ عشق – ای امیرِ دل پریشانِ دمشق

در شب دامادی‌ات شوری بِساز – با اذانِ لاله‌ها میخوان نماز

مثنوی برای تازه داماد شهیدی که به مراسم عروسی نرسید+عکس

ای عروسِ عاشقی بگرفته بَر - وه چه زیبا کرده‌ای بر نیزه سَر

ای دلاور مردِ اهلِ شور و شِین -- می رسان از ما سلامی بر حسین

با شما این شهر دود آلوده وار - می‌دهد یک‌بارِ دیگر بویِ یار

بویِ مهدی می‌رسد از سمتِ عشق - می‌چکد خون از سر زُلفِ دمشق

دل پریشانم خدایا نور کو- آن سفرکرده به راه دور کو

تا کجا تا کِی فراق و انتظار؟ - این خزان را کِی، کُجا آید بهار

مثنوی برای تازه داماد شهیدی که به مراسم عروسی نرسید+عکس

قره‌العینِ تمام انبیا - جانِ زهرایت بیا مهدی، بیا

ظلمتِ اسکندری‌ها کُشتمان - خنجر دشمن فرو بر پُشتمان

ای امیرِ مُنتقم بر رنجِ یاس -کِی کُنی از درد و غم ما را خلاص

به امید ظهور حضرت یار.....
هفتم دی‌ماه 1394منصور نظری