تاریخ : 1394,شنبه 03 بهمن13:46
کد خبر : 41774 - سرویس خبری : اخبار

به یاد جانبازِشهید حاج علی شکراللهی


به یاد جانبازِشهید حاج علی شکراللهی

سرانجام در عین ناباوری در چهارم بهمن ماه سال 92 شهد شیرین شهادت را نوشید و به دیدار حضرت دوست شتافت.

فاش نیوز - در آستانه سالروز پرگشودن جانباز نخاعی، شهید "علی شکراللهی" برگ زرینی از اوراق پرافتخار فرهنگ ایثار و شهادت را با یادی از این شهید که از اعضای فعال و مسئول روابط عمومی انجمن جانبازان نخاعی بود و از فعالین حوزه ایثار و شهادت در فضای مجازی بشمار می رفت، ورق می زنیم.

این شهید که از پژوهشگران صدا و سیما بود در سال 59 در حالی که 14 سال بیشتر نداشت، به عنوان دانش آموز بسیحی از طریق لشکر 17 علی بن ابی طالب (ع) عازم جبهه شد.

او سال 62 و در 17 سالگی در عملیات والفجر 4 در ارتفاعات کانی مانگا(غرب کشور) با اصابت گلوله به نخاع و کلیه از هر دو قسمت مجروح شد.

شهید شکراللهی با همت مثال زدنی خود توانست پس از جنگ تحمیلی دو مدرک کارشناسی و یک مدرک کارشناسی ارشد نیز اخذ کند. او دارای دو مدرک فوق لیسانس علوم سیاسی و علوم استراتژیک و مدیر روابط عمومی انجمن جانبازان قطع نخاعی بود.

شهید شکراللهی از کارکنان و مدیران  بخش اخبار خارجی صدا و سیما بود و یکی از جانبازان فعال در عرصه های مختلف، به‌ ویژه  فضای مجازی و رسانه ای و تشکل های ایثارگری بشمار می رفت.

سرتیپ دوم پاسدار شهید علی شکراللهی از بنیانگزاران جمعیت جانبازان انقلاب اسلامی بود و مدیریت  روابط عمومی این حزب را نیز بر عهده داشت.

باوجود وضعیت سخت جسمانی  وضایعه نخاعی بودن و با این که با یک کلیه پیوندى زندگی می کرد ولی  بسیار با روحیه وفعال والگوئی ازتوکل و روحیه وکار وتلاش برای دیگر جانبازان و یادگاران دفاع مقدس بود.

این جانبازشهید از قدیمی‌ترین وبلاگ نویسان کشور در حوزه فرهنگ ایثار و شهادت نیز محسوب می‌شد.

او سرانجام در عین ناباوری در چهارم بهمن ماه سال 92 شهد شیرین شهادت را نوشید و به دیدار حضرت دوست شتافت و پیکرمطهرش در ششم بهمن ماه در زادگاهش، شهرستان سرخه ( استان سمنان) در گلزارشهدای این شهر آرام گرفت.

یادو نامش گرامی باد...

واینک شعری که برای او سروده شد:

 

گل از گلش شکفت و دوباره بهار شد

پرواز کرد و ساکن آغوش یار شد

 

از خطه کویر شمیم صبا رسید

بر مقدمش بسیط زمین لاله‌زار شد

 

دلگرم بود و منتظر لحظه‌ای شگرف

ناگاه در هوای خوشی بی‌قرار شد

 

با آن که خصم برگ و برش را شکسته بود

در رهگذار عشق و وفا سایه‌سار شد

 

از درد همچو گنبد مینا خمیده گشت

جسمش برای روح شهیدش مزار شد

 

بار سفر که بست دل آسمان گرفت

باران گرفته بود که او رهسپار شد

 

تا بود آبروی زمین بود و زیب چرخ

تا رفت گونه‌های زمین شوره‌زار شد

 

تابوت خویش یک تنه بر دوش می‌کشید

از آن زمان که چرخ فلک را سوار شد

 

آهسته چون نسیم گذشت از کنار ما

با اینکه رفت در دل ما ماندگار شد

* شعر از: بهروز ساقی

 


کد خبرنگار : 21