فاش نیوز - مصاحبه چند روز گذشته مدیر کل اردویی و ورزشی بنیاد شهید و امورایثارگران در باره برگزاری "جام شهداء" حاوی مطالبی است که پرداختن به آن قطعا" خالی از لطف نخواهد بود.
اسلام کریمی، مدیرکل اردویی و ورزشی بنیاد در این مصاحبه گفته است: فلسفه وجودی برگزاری جام شهدا ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و زنده نگه داشتن یاد شهدا در جامعه بر اساس تاکیدات مقام معظم رهبری است. هدف ما نیز از برگزاری این جام، معرفی الگویی مناسب برای جوانان و تحقق خواسته رهبر معظم انقلاب و خانواده های معظم شهدا و ایثارگران است.
وی در بخش دیگری از این مصاحبه عنوان می کند: برگزاری مسابقات و شرکت جانبازان در برنامه های ورزشی که با برنامه های فرهنگی همراه است، سطح تحمل جانبازان در مقابل درد و مشکلات را بالاتر برده و با افزایش ارتباط میان جانبازان و یادآوری خاطرات، تاثیر فراوانی در جسم و روح آنها می گذارد.
در اهمیت زنده نگهداشتن یاد و نام شهدای گرانقدر شکی نیست ولی اینکه تنها راه رسیدن به این هدف را «برگزاری مسابقه فوتبال جام شهدا» با حضور چندتیم فوتبال صاحب نام ، با حاشیه های غیرفرهنگی، می دانند قابل تأمل است.
وی در قسمتی از مصاحبه ای که در این زمینه داشته می گوید: " فلسفه وجودی برگزاری جام شهدا ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و زنده نگهداشتن یاد شهدا در جامعه بر اساس تاکیدات مقام معظم رهبری است".
معرفی الگوی مناسب از شهدای عزیز و گرانقدر با برگزاری چنین مسابقاتی میسر نخواهد بود. بلکه وجود الگوهایی از شهدا و جانبازان که کم هم نیستند می تواند بهترین گزینه تلقی شود که متاسفانه نه تنها مورد غفلت متولی امر که بنیاداست قرارگرفته بلکه رسانه هایی که رسالت امورفرهنگی و رسانه ای دارند و از بودجه عمومی ارتزاق می کنند نیز از این قائده مستثنا نیستند و در مورد معرفی بهترین الگوهای مملکت و انتقال آن به نسل کنونی کوتاهی و قصوری گذشت ناپذیر انجام می دهند.
از طرفی چگونه ممکن است برای ترویج فرهنگ ایثاروشهادت از «ورزش جانبازان» و به صحنه کشاندن جانبازان و دوری آنان از گوشه نشینی و انزوا، حمایتی صورت نگیرد و در این زمینه معمولا" توپ را به زمین وزارت ورزش و جوانان و یا لااقل فدراسیون ورزش های جانبازان و معلولین می اندازند، ولی برای ترویج همین فرهنگ که با گوشت و خون و ذره ذره ی سلول های شهدای زنده آمیخته است وقعی نمی نهند؟
با ایده ی ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و معرفی الگوهای مناسب به جوانان نسل کنونی مخالفتی نیست، اما اینکه ازمیان بهترین گزینه ها، بدترین وسیله را برای انتقال این فرهنگ و الگو پذیری جوانان انتخاب کرده اند، هم جای سئوال وجود دارد و هم تاسف! چرا که در میان همین قشر معظمی که یکی از متولیان رسیدگی به امورشان آقای اسلام کریمی است، بودند و هستند جانبازانی که بالاترین تعداد اعضای بدنشان را برای دفاع از آرمان و کیان انقلابی - اسلامی کشورمان تقدیم نموده اند و اینک در کنج آسایشگاهها و منازل درمظلومیت تام و بدون هرگونه توقع و حاشیه ای زندگی سپری می کنند وصدافسوس که هر از چندگاهی باتنی تبدار، سرگشته و بی قرار از وصال دوست و یاران ، به شهادت می رسند. تاسف بارتر اینکه همین منبع بزرگ معنوی و الگویی را که می تواند عامل الگوپذیری جوانان باشد به هیچ می انگارند و هیچگونه برنامه ریزی ای برای استفاده از زندگی و شهادت زیبایشان به این منظور صورت نمی گیرد اما با چنین اقدامات فقط و فقط چشم پرکن و فانتزی، که اغلب با ریخت و پاش ها ولفت ولیس های فراوان توام است اهداف بسیار غیرفرهنگی و دون شأن فرهنگ ایثار وشهادت را دنبال می کند. آخر کدامیک از این فوتبالیست هایی که ما داریم لیاقت پرکردن جای جانبازان و شهدا ی ما را دارند؟!
متأسفانه روحیه مرعوب و خودباخته ی مسئولان درقبال تبلیغات رنگی - تجاری و ضد فرهنگی و سود جویانه ی اینچنینی کاررا به جایی رسانده که زرق وبرق دنیایی اینطورموارد چشمشان را کورکرده و به فرهنگ ایثارو شهادت و خالقان وآفرینندگان آن بیشتر از اینکه ابزار و چتر اشغال پست ومقام ها و سودجوئی ها یشان باشد توجهی ندارند.
مدیرانی که مدیر نیستند مقامند! و رفتارها واقدامات کلیشه ای و تقلیدی و خود محورانه به تمام معنا! ویژگی اصلی آنان است. همه شان از روی دست هم نگاه می کنند و کارهای تکراری و پرهزینه و کم اثر، حتی بی اثر و گاه مخرب را به اجرا درمی آورند.
بنظر میرسد باید به این نوع مدیریت آفرین گفت و برایش کف زد و هورا کشید. مقاماتی که برای توجیه عملکرد و برنامه های خود از شهدا وایثارگران و رهبری مایه می گذارند و فریشات رهبری را دستمایه مصاحبه خود قرارمی دهند ولی فهم ودرک عمق خواسته های آیشان را ندارند ، و اینگونه است که جامعه هدفشان از اینگونه کارها دل خوشی ندارند.
هزینه کردِ بی نتیجه معنوی از نام شهدا و ایثارگران و مادی از بیت المال بی زبان، چیزی نیست که نزد جامعه ایثارگری و حتی فراتراز آن، ملت بزرگ ایران پذیرفته باشد.
در حالی که همین آقایان کوچکترین حمایتی از باشگاههای ورزشی سطح شهر تهران و کشور که جانبازان را میزبانی می کنند بعمل نمی آورند.
نگارنده و بسیاری دیگر از جانبازان در برخی باشگاههای ورزشی تهران و شهرستان ها به واسطه حمایت معنوی مدیران باشگاه های مذکور حضور چندین ساله دارند، تاکنون از کوچکترین حمایت مدیران فرهنگی - ورزشی بنیاد ، وزارت عریض و طویل ورزش و حتی فدراسیون جانبازان و معلولین بهره ای نبرده اند. جانبازانی که برای بالابردن سطح سلامت خویش در باشگاههای ورزشی حضور یافته اند و این حضور ارتباط معکوس ومعنی داری با هرینه های درمانی (بودجه معاونت بهداشت و درمان بنیاد) یا بهتربگوییم بیت المال دارد. قصه پر غصه ما مثل معروف "مرغ و شترمرغ" است؛ آنجا که می گوییم جانبازیم، می گویند برویدبنیاد، و فدراسیون مربوطه! و در آنجا که می گوییم ورزشکاریم عنوان می کنند بروید وزارت ورزش!
آیا غیر از این است که مدیران فرهنگی، اردویی و ورزشی بنیاد حتی آماری از جانبازان تحت پوشش خود که به امر ورزش می پردازند ندارند و از دادن حتی یک عدد توپ پینگ پیگ یا بلیط استخر و یا... دریغ می کنند؟
آیا سزاواراست که خودِ جانبازان و یا انجمن مربوطه شان هزینه ورزشی و برگزاری مسابقات را بپردازند و برخی مدیران صرفا" برای گرفتن عکس یادگاری با آبی وقرمز و ارائه آمار غیر واقعی به مدیران بالاتر خود ، از بودجه وامکانات آنان هزینه کنند؟!
ای کاش یک دهم وقتی که برای برگزاری چنین جام هایی صرف می کنند به امر ورزش جانبازان و ایثارگران اختصاص می دادند!