تاریخ : 1394,سه شنبه 20 بهمن15:12
کد خبر : 42378 - سرویس خبری : عکس

دلنوشته هایی برای شهدای مدافع حرم اندیمشکی


دلنوشته هایی برای شهدای مدافع حرم اندیمشکی

باز این دل یاران سودا زده بود که در فراق همرزمانشان «هجرنامه شهدایی » می نگاشت: رفیقان ای رفیقان این چه سودا بود با من !

فاش نیوز - مردم ولایتمدار و شهید پرور شهر یک هزار شهید اندیمشک، صبح روز شنبه گذشته پیکر چند تن از فرزندان باغیرت و شجاع خود را تا گلزار شهدای این شهر تشییع کردند .
سردار شهید احمد مجدی، شهید حبیب رحیمی منش و بسیجی دانشجو شهید احمد الیاسی در راه دفاع از حرم عقیله بنی هاشم ، حضرت زینب (س) به درجه رفیع شهادت نایل آمدند .
هی دست می رود به کمرها یکی یکی
وقتی که می رسند خبرها یکی یکی

باز این دل یاران سودا زده بود که در فراق همرزمانشان «هجرنامه شهدایی » می نگاشت : رفیقان ای رفیقان این چه سودا بود با من !
من از طریق حضور در " گروه تلگرامی " رزمندگان اندیمشکی، شاهد سوز و گداز همرزمان شهدا بودم. بر آن شدم که این گفت و گوها را نشر دهم. زیرا من از رزمنده والا مقام اندیمشکی " محمد مهدی بهداروند " آموختم که باید بنویسم. او بهترین توصیه و آموزش را وقتی به من  داد که برای سردار سرافراز اندیمشکی« رحمن پور جوادی» چند جمله ای چنین نوشت :
"سلام سردار. نفست بلند و گیرا. نامت شهره آفاق شد. محمد مهدی بهداروند برایت و برایتان می نویسد که سربازی شما افتخارش بوده و هست، زیرا می ترسد روزی بیاید که در محضر حضرت وجدان، دست به سینه بایستد و از ننوشتن خویش شرمسار باشد ."
بر این اساس من بعنوان حاضر در این محفل شهدایی رزمندگان اندیمشکی، گزیده ای از شرح هجران آنها را برایتان به نگارش درمی آورم .
برادر " حسین نظری "، رزمنده اندیمشکی نوشت: رفیقان می روند نوبت به نوبت ! در سالروز عملیات والفجر هشت، یکی از غواص های اندیمشکی این عملیات در سی سال پیش ، امروز در دفاع از حرم حضرت زینب (س) به سوی خدا پرواز کرد .
دکتر محمد صادق جمشیدی از جانبازان عملیات والفجر هشت، با احساسی که دلتنگی در آن موج می زد، نوشت:
سلام شهیدان. مدتی است وقتی به شما فکر می کنم احساس درماندگی و شرمندگی خاصی به من دست می دهد. نمی دانم چرا حس یک بازمانده را دارم!؟ بعد از عملیات والفجر 8 فکر نمی کردم در این دنیا ماندگار شوم. اما سال به سال که به سالگرد این عملیات می رسم محاسبه عمر سخت تر می شود. وای بر ما که از شما دور شدیم و فاصله ما با شما از آسمان تا آسمان هفتم شده است. ولی باز این شما هستید که از آسمان به زمین می آیید و دست یکی از خوبان را می گیرید و به بالا می برید. می دانم از دیدن دل های آلوده ما دلگیر می شوید. ولی چه کنیم ؟ ما دیگر سیفی نداریم که عملش ما را به شما و خدا نزدیک کند. شهیدان ! میهمان های خونین بالتان آمدند. احمدی مجد بالاخره خودش را به قافله رساند. احمد الیاسی، جوان مومن و رزمنده آمد.حبیب رحیمی خیلی زرنگی کرد و دو ماه مرخصی بدون حقوق گرفت تا به دیدار شما بیاید. شهیدان عزیز سلام .
بی شک مردان جبهه و جنگ نام نویسنده رزمنده اندیمشک حجه الاسلام حاج " محمد مهدی بهداروند " را به یاد دارند و چه بسا خیلی ها نیز او را از نزدیک دیده باشند. نگارش شهدایی او، قلب انسان را دچار تالمی غیر قابل توصیف می کند که فقط جا ماندگان در شهر هجران، قادر به درک عمق اندوه معنوی او می باشند. این نویسنده توانا در رثای شهدای اندیمشک این گونه نوشت:
احمد و احمدهای شهرم و کشورم فضیلت شان گمنامی است. بقول برادر حسین نظری واقعا" در چه ایامی احمدِ شهرم آسمانی شد!؟ در ایام سالگرد پرواز مسعود اکبری، ایزدپور، صالحی و بهترین خوبان گردانم در سال 64 بچه ها راهی شدند و خاطره سرمای بهمن ماه را زنده کردند!. احمد عزیز به بچه ها سلام مان را برسان و بگو طاقتمان طاق شده است.  به دادمان برسید. بگو بعد از شما احمدها و علی طاهری ها و چگله ها و پورجوادی ها و شهاوندها و جودکی ها ...افتخار به شهرمان دادند و ما را پیش دوست و دشمن سربلند کردند. به عزیز دلم عزت حسین زاده ها و جاری بگو که باز شهر یکهزار شهید اندیمشک، مثل آن روزهای خوب، رنگ کربلا گرفت و بچه ها قدر همدیگر را فهمیدند.
برادر " عباس اسلامی پور " که از نویسندگان دیگر اندیمشکی است و آثار زیادی در شان شهدای اندیمشک به قلم اونگارش شده و مضافا" اینکه خودش نیز برادر شهید می باشد، در وصف شهدای مدافع حرم اندیمشکی چنین نوشت:
امروز سه لاله دیگر مهمان هزار لاله خفته در بهشت زهرای اندیمشک می شود. امروز سه لاله، سه پرچم پر افتخار با صدای بلند ندای مقاومت را چه زیبا سرودند. مقاومتی از جنس شعله و شمشیر برای حرم بانوی آب و آیینه ...
روزهای بهمن، روزهای یک یادآوری است. یادآوری به اهتزاز درآمدن پرچم جمهوری اسلامی ایران در سراسر کشور با قیام نورانی عارف مهربان جماران، یادآور آسمانی شدن پرچم سه رنگ میهن عزیزمان بر مِناره مسجد فاو، پس از عملیات والفجر هشت و روزهای نشستن پرچم پر افتخار اندیمشک مقاوم بر پیشانی لاذقیه است.
و در آخر برادر " عظیم مهدی نژاد " حرف دل داغدارش را در یک جمله ساده نوشت : بهمن ماه تا ابد خونین !
لازم به ذکر است فرزندان دیگری از شهر مردمان شجاع اندیمشک در سوریه حضور دارند که با دلاوریهایی عباس گونه شان از حرم بی بی زینب سلام الله علیها دفاع می کنند و در عملیات های اخیر سوریه با داعشی های سفاک شرکت داشتند. ساعتی بعد از ورود شهدا به اندیمشک، این رزمندگان سرافراز با تنی مجروح و دلی خونین( برادر عیدی مراد، علی طاهری و رحیم چگله ) به وطن بازگشتند. در آخر جانباز دکتر جمشیدی با مهربانی تمام آداب عیادت از شهیدان زنده را به ما چنین گوشزد کرد :
حالا نوبت استقبال از شهیدان زنده است. حاج علی طاهری را دریابید. اینک بعد از شهدای حرم دلش بسیار نازک و شکننده است. تو را به جان عزیزتان به استقبال بروید. دسته گل یادتان نرود. ای از سفر برگشتگان کو شهیدان ما !

شادی روح شهیدان مدافع حرم اندیمشکی
که در عین گمنامی و مظلومیت از حرم اهلبیت ابا عبدالله(ع) دفاع می کنند، و سلامتی فرزندان شجاع و غیورش صلوات

به کوشش: جعفری


کد خبرنگار : 17