تاریخ : 1395,یکشنبه 22 فروردين15:55
کد خبر : 44162 - سرویس خبری : اخبار

مطلبی که با یک چشم نوشتم!


مطلبی که با یک چشم نوشتم!

همرزمانم! حقیر اهل ناله و زاری نیستم. بطور کل در ذات اهل جبهه و حق زاری معنا ندارد. خدا را شاهد می گیرم به سختی با یک چشم نصفه و نیمه نوشتم. امید است مقبول افتد.

م.ر.ک.جانباز -  سلام بر همرزمان عزیز. برادرم ج.ش.1...  مطلبی برایت نگاشتم بنام بوسه بر ماشه بهشتیان. که قسمت اول آن را تقدیم سایت وزین و بزگوار فاش نیوز می کنم تا آنچه را که صلاح می داند عمل نماید. 

همرزمانم! حقیر اهل ناله و زاری نیستم. بطور کل در ذات اهل جبهه و حق زاری معنا ندارد. خدا را شاهد می گیرم به سختی با یک چشم نصفه و نیمه نوشتم.  امید است مقبول افتد. 

همانطور که می دانید تا حوداث انقلاب را بخواهیم هضم و جذب کنیم جنگی شروع شد سریع و برق آسا؛ آخر ناجوانمردی بود. بعثی ها هلهله کشان از نقطه صفر مرزی گذشتند و باصدای وحشتناک اگزوز تانک هایشان هر سدی را با خاک یکسان می کردند. انسان و دیوار را از دم تیغ می گذراندند و شهرها را به تاراج و یغما می بردند.  عمق فاجعه آنقدر زیاد بود که حتی  دمپایی های مردم را در کوله پشتی هایشان به عنوان غنیمت بر می داشتند. حال شما نزد خود حساب جاهای دیگرش را بکنید.

در ابتدای امر ارتش به همراه سپاه پاسداران و نیروهای مردمی و مرزی جلوی آنها ایستادند ولی تهاجم از سال ها پیش برنامه ریزی شده بود و تدارکات و یگان های تعلیم دیده برای غارت ایران استثنایی برای هیچ جا و هیچ چیزی قایل نمی شدند. دو ماه از جنگ گذشت تا نیروهای منقضی خدمت پنجاه و ششی و تکاورها و مردم جنگ بلد خود را از راه آب به آبادان محاصره شده و دشت عباس و غیره رساندند. تقریبا" چند ماهی  طول کشید تا بسیج توسط سپاه پاسداران در تمام خطوط مرزی خط پدافندی چیدمان کرد. حال خود قضاوت کنید  که چه کسانی در ابتدا به ساکن با هیچ و دست خالی در مقابل دشمن تا به دندان مسلح ایستایی و رشادت از خود نشان دادند و به خیل شهدا پیوستند.

در نابرابر بودن جنگ دو طرف تمام دنیا چه در حین جنگ و چه بعد از جنگ معترف بودند که رژیم صدام ملعون بسیار بسیار با دست پری حمله و یورش را آغاز کرده بود. در این بین بسیجیان، این لشگریان مخلص خدا و جوانان بی ادعای مظلوم برای دفاع از خاک و ناموس و عزت و شرف ایران و ایرانی پا به سرزمین های جنوب تف دیده و غرب یخ زده گذاشتند. در غرب گروهک های منحله  منحرف و  از خدا بی خبر چه جنایت هایی که انجام ندادند. چه انسان های پاکی را که سر بریدند و اعدام کردند و با بمب گذاری شهیدشان کردند، فقط خدا می داند که جنگ در غرب به چه اندازه سخت و تاجوانمردانه بود. زیرا دشمن روبروی تو نبود در همه جهات با تو در جنگ بود. و این موضوع پاکسازی غرب کشور را بسیار دشوار کرده بود.

البته عنوان کلمه دفاع واقعا" حق مطلب را ادا نمی کند وباید اذعان داشت سخت سخت، تا سر حد مرگ سخت بود. نقده، پاوه، مریوان؛سردشت، بوکان، سنندج، دره شیلر، وجاهای مختلف دیگر که نفوذی و ستون پنجم و عوامل گروهک ها در این شهرها و دهات اطراف همه روز و شب درگیری ایجاد می کردند.  بچه های غرب دیده می دانند تأمین جاده به چه معناست. روزها تا ساعتی از غروب دست ما بود ولی شب ها دست ضد انقلاب خود فروخته به غرب. 

امنیت غرب را فقط و فقط خود خدا می داند که چگونه و به چه بهایی دلاوران و سرداران این مملکت برای این کشور بدست آوردند تا مردم این مناطق رنگ آسایش و آرامش واقعی را احساس کنند.  با چه زبانی توان گفت که چه نظامیانی، چه سپاهیانی ، چه بسیجیانی، و چه پیشمرگان کرد مسلمانی در راه امنیت کردستان و غرب کشور جان خود را فدا کردند. 

پس حق است که بر دستانی که ماشه حقیقت را به سوی دشمن چکاندند خم شد و بوسه زد.  خدایشان اجر عطا کند.  والسلام


کد خبرنگار : 23