تاریخ : 1395,چهارشنبه 25 فروردين19:37
کد خبر : 44327 - سرویس خبری : مقاله و یادداشت

تو بردی رفیق!


تو بردی رفیق!

خوشابه حالت که نیستی تا این روزها را ببینی. دیگر فراموشمان کرده اند. فقط هر از چندگاهی همایش می گذارند در تجلیل از فرهنگ ایثار وشهادت وپلو چلویی می خورند...

جانباز شیمیایی 1 -  سلام دوست شهید عزیزم کاظم، دوست وهمدم دوران بچگی وجوانیم که خاطرات زیادی از تو در ذهنم دارم وهنوز بسیاری از شب ها به خوابم می آیی ومن چقدر خوشحال می شوم وآن روز را با روحیه خوب شروع می کنم.

من در خانواده ای زیر خط فقر به دنیا آمدم ودر حسرت نداشته های زیادی روزگار می گذراندم. همیشه در کلاس من وتو بر سر شاگرد اولی رقابت داشتیم؛ تا دبیرستان تو شاگرد اول بودی ودبیرستان را من. ولی رقابت اصلی را تو بردی. توشهید شدی ومن مجروح. ما رفیق بودیم .

من تا موقعی که سر کار بروم حسرت یک کفش فوتبال وکتانی ویا چرم بر دلم مانده بود. کفش های من پلاستیکی بود، در زمستان همیشه از سرما می لرزیدم. دوچرخه که آرزوی بزرگ نداشته من بود وتو داشتی وهمیشه آن را به من می دادی تا کمبودش را حس نکنم. موقع والیبال پاسور من بودی ودر فوتبال یار همیشگی ام.

چقدر محبتت زیاد بود. چقدر سخت در مزرعه کار می کردی مثل من وهمزمان درس هم می خواندیم. موقعی که دیپلم گرفتیم من در کنکور سراسری قبول شدم وتودر تربیت معلم؛ اول در گزینش هر دو ما را رد کردند. دبیر خدا بیامرز دبیرزیست شناسی ام که حزب اللهی واقعی بود واسطه شد تا مرا تأیید کنند ولی تورا تأیید نکردند، نمی دانم چرا در گزینش من وتو را مردود کرده بودند!!؟ ولی خداوندگار عالم تورا برگزید واین بار من در رقابت شکست خوردم. من هنوز هم باورم نمی شود که نیستی، چون همیشه چنان در خواب های من سرحال وشاد هستی که باورم شده از ما به ظاهر زندگان زنده تری.

می دانی بعد از جنگ همه چیز عوض شده، همانها که ما را در گزینش، آنهم برای درس خواندن رد کردند رنگ جبهه را ندیدند وحالا پست های حساسی هم گرفته اند وبه گونه ای دیگر در کار ما سنگ اندازی می کنند. با نامه اشتباه یکی از آقایان بعد از 7 سال استخدام، یک سال ونیم تعلیق خدمت شدم وبا دوندگی زیاد، آخرش گفتند اشتباه شده وبا یک عذر خواهی ساده خواستند از دلم در بیاورند و برگشتم سر کار. اصلا" قبول ندارند ما هم جبهه بوده ایم، در 7 عملیات بوده ایم وچند بار مجروح شده ایم. حالا برای مجروحیت از ما مدرک همزمان می خواهند آنهم از بیمارستانی که اصلا" وجود ندارد. بعد از جنگ تعطیل شده!

می دانی چقدر از دوستانت زیر 25 درصد هستند ودر سن میانسالی هیچ مزایایی نمی گیرند؟ آری بعضی از همان جنگ نرفته ها وجنگ رفته ها در حق ما جفا کرده اند. یکی ازرفقایمان 10 درصد، یکی دیگر 5 درصد ودیگری بدون درصدند. آن وقت کسی که در کار من وتو اما واگر آورده بود با مجروحیت بسیار اندک 70 درصد است ویکی از کله گنده هاست با پست بسیار حساس!

خوشابه حالت که نیستی تا این روزها را ببینی. دیگر فراموشمان کرده اند. فقط هر از چندگاهی همایش می گذارند در تجلیل از فرهنگ ایثار وشهادت وپلو چلویی می خورند، به همدیگر هدایایی می دهند. آری ما انقلاب کردیم وما جنگیدیم تا عده ای به نوایی برسند وما با دردهاییمان بسوزیم. نمی دانم آه بلند ونفرین زیر 25 دزصد ها وبی درصد ها ورزمنده ها را آن بالا هم میشنوی یا نه ولی هر وقت صدای ناله شنیدی بدان از دل های شکسته این عزیزان است!


کد خبرنگار : 19