تاریخ : 1395,پنجشنبه 09 ارديبهشت17:27
کد خبر : 44847 - سرویس خبری : بدون ویرایش از شما

سرانجام علی ها



مرتضی قنبری وفا- فرجام یک زندگی ارزشی
دیروز چهارشنبه بود و من داخل شهر بودم که صحنه ای مرا منقلب کرد.

 علی یکی از جانبازان بالای 50 یا 60 بوده و آسیب نخاعی دیده و همیشه هر دو دستش عصا دارد و حتی به کنایه قبلا" می گفتیم : علی شب با عصا میخوابی؟ و همیشه جوابش لبخند ملیحی بود که تحویل می داد و اصلا" هم دلخور شوخی ها نبود .

 توی شهر ناگهان علی را دیدم. راستش اول شک کردم ولی با دیدن عصاهایش مطمئن شدم خودش است. اما محاسن همیشه مرتب و زیبائی که داشت حال مانند (با عرض پوزش )مثل کارتن خواب ها شده بود. لباسش ژولیده بود و آن علی ای که همیشه ارزش مداری را با اصول زندگی خود داشت، حال چه ظاهری داشت!

 به سرعت رفتم طرفش و صدایش کردم. یک لحظه برگشت. ناگهان مرا که دید دو عصایش را بلند کرد و من رفتم در آغوشش، همدیگر را بوسیدیم و گفتم : علی چقدر عوض شدی؟ خیلی وقته ندیدمت.

در جوابم گفت من که یادت هست همسر داشتم اما فرزند نداشتم؟ همسرم بالاخره زبانش را گشود و دم به اعتراض گذاشت.
بهش گفتم مگر دکتر و بیمارستان خوبم می کند؟ من همینم.

 الان حدود دو سال است همسرم مرا گذاشته و رفته و من هستم با یک خانه سوت و کور که نه صدای زن و فرزندی در آن طنین ندارد و نه از آشپزخانه آن بوی غذائی به مشامم می رسد.
در آخر حرف های نجوا گویانه ای هم زد که : خدا هم ما را فراموش کرده و نمی دانم پس از مرگم چه کسی زیر تابوتم جای می گیرد.

 گفتم: علی جان نگو  این حرف ها کفر است، تازه تو که همیشه بیشتر میخندیدی و روحیه می دادی.

گفتم: بنیاد چه می گوید؟
میگوید رفتم کمیسیون پزشکی و درخواست تجدید نظر در درصدم شدم، الان حق من 60 درصد نیست بلکه نخاعی 70 درصد هستم هنوز منتظر تشکیل کمیسیون هستم.

 پس از تمام حرف ها در گوشش نجوا کردم: علی جان تو ارزش و مرتبه خود را پائین نیاور و روحیه سابق خودت را دوباره باز آفرینی کن و معامله ای که امثال ما با خدا کردند، عوضش را زیبا گرفتند و اکثر آنها از این بابت از خدا دیگر گلایه ندارند.

 ناگهان به گریه آفتاد : پس زندگی من تاوان چیست؟ مگر 30 سال عصا دست نگرفتم که بایستم روی پاهای خودم.
کمی بهش دلداری دادم و باز آرام شد .

علی ذاتا" آدم آرامی بود و من اولین بار دیدم چشمانش بارانی شد.
علی رفت، علی رفت و من ماندم یک دنیا سئوال بی جواب. چرا باید یک جانباز سرفرازی چون علی زندگیش دچار این همه دغدغه شود؟
حالا کار نداریم بنیاد در حق عده ای چه بی عدالتی کردند و جانبازان آسیب خورده ای هستند که درصد پائینی دارند که عملا" از ارائه خدمات رسانی بنیاد از گردونه خارج کرده مانند جانبازان زیر 25 درصد و در مقابل برخی جانبازان 25 درصد یکشبه (یکشبه)شدند 70 درصد و امثال علی باید تاوان این بی عدالتی ها را تحمل کنند.
فعلا" سئوال زیاد دارم ای کاش آقای شهیدی نیم ساعت از وقتشان را به ما دهند. حالا (علی) چه می شود؟ من فراموشش نمی کنم. هرگز و هرگز


کد خبرنگار : 20