جانبازشیمیایی 1 - دختری سه ساله بود که پدرش آسمانی شد . . . دانشگاه که قبول شد، همه گفتند: با سهمیه قبول شده!!! ولی ... هیچوقت نفهمیدند کلاس اول وقتی خواستند به او یاد بدهند که بنویسد بابا! یک هفته در تب ســـــــوخت . . . !
بعضی سکوت را به رشوه ای کلان می خرند و با سودی سرشار، به اسم حق السکوت، می فروشانند.
راستی چه زیباست سکوت؛ این واژه پر از فریاد ...ای کاش آقازاده های رانت خوار هم روزی بفهمند، دلی بدست آورند، لبخند بر لب کودکی فقیر بنشانند، دست فتاده ای بگیرند، اباد کنند و بذر دوستی بیفشانند و خود را همسطح مردم عادی ببینند.
به امید آن روز