تاریخ : 1395,سه شنبه 08 تير16:38
کد خبر : 46406 - سرویس خبری : سینما

"ایستاده در غبار" را از دست ندهید



ابتکاری که ارتباط انسان را با قهرمان فیلم بیشتر می کند، استفاده از صدای خود حاج احمد متوسلیان بر روی صحنه هاست ...

شهید گمنام

شهید گمنام- ابتدا که نام فیلم را شنیدم و تبلیغ آن را از تلویزیون دیدم که به عنوان یکی از بهترین فیلم های جشنواره فیلم فجر شناخته شده بود، نظر خاصی درباره این فیلم نداشتم... اما به هرحال تعاریفی که از فیلم "ایستاده در غبار" شنیده بودم، مرا جذب می کرد که وقت و هزینه گذاشته و برای تماشای این فیلم بروم.

گفتن و شنیدن از گوشه هایی از زندگی سردار دلیر و البته گمگشته و قهرمان، حاج احمد متوسلیان به خودی خود به دلیل سرنوشت نامعلوم حاج احمد، جذاب و قابل توجه هست، اما به حقیقت باید اعتراف کرد که نویسنده و کارگردان و ... فیلم "ایستاده در غبار" اثر بسیار خارق العاده ای را در این فیلم خلق کرده و به تصویر درآوردند.

 فیلم "ایستاده در غبار" اثری مستندگونه از دوران های مختلف زندگی حاج احمد متوسلیان است که قسمت قابل توجه آن، اینجاست که به هیچ وجه حالت های بعضا" خشک برخی برنامه های مستند را نداشته و به صورتی روایت گونه و قصه وار حاج احمد را از کودکی به مخاطب می شناساند.

 و این روایت زیبا، خودمانی و صمیمی روی صحنه های فیلم از زبان بستگان، دوستان و آشنایانش که داستان زندگی حاج احمد را به پیش می برد، به هیچ وجه از حوصله بیننده خارج نمی شود و حتی میتوان ادعا کرد که بیننده را در بیشتر لحظات فیلم میخکوب می کند!

 یکی از نکات زیبا و دیدنی این فیلم صحنه های آن است که در تمام طول فیلم بسیار قوی و زیبا و واقعی ساخته شده و از خانه و کوچه و بازار و جبهه و جنگ و ... همه چیز را به شکلی حقیقی به نمایش درمی آورد.

ابتکار دیگری که ارتباط انسان را با قهرمان فیلم بیشتر می کند، استفاده از صدای خود حاج احمد متوسلیان بر روی صحنه هاست که بیننده بدین صورت احساس نزدیکی بیشتری با حاج احمد می کند. شنیده شدن صدای حاج احمد، به خصوص برای جوانانی که از سال های جنگ بسیار دور شده اند، مانند موهبتی ست که میتواند آنها را تنها با گوشه ای از زیبایی های وجود قهرمانان کشور خویش آشناتر کند.

...  از لحظه ای که روی صندلی نشستم و تیتراژ ابتدائی فیلم با صحنه های مختلفی از دوران های زندگی حاج احمد آغاز شد، حسی غریب درونم شکل گرفت. انگار به سالها پیش پرتاب شده بودم، سفری به سال های دهه 50 که جلوی چشمانم درحال نمایش بود.

 روایت از کودکی مظلوم که ضدیت با ظلم و ظالم از همان ابتدا درون فکر و شخصیت او بوده و با گذر زمان تبدیل به یکی از فرماندهان سپاه در جنگ می شود. "ایستاده در غبار" جوانی محکم، جسور و دلیر را نشان می دهد که برای رسیدن به هدفی والا از هیچ تلاش و تحمل سختی و طی راه پرخطری فروگذار نمی کند و تنها چیزی را که می بیند و درنظر می گیرد، راه حق و حقانیت است.

  در میان تمام صحنه های این فیلم، یک صحنه بسیار تکان دهنده وجود دارد که دل را به تلاطم می اندازد و روح را دگرگون می کند. صحنه ای که میتواند نزدیک ترین ارتباط را با نامگذاری فیلم داشته باشد... صحنه ای از اوج مظلومیت فرماندهان جنگ و بار سختی که بر دوش آنها بود... مسئولیتی که جوان های عادی همین سرزمین به عهده گرفتند و برای به انجام رساندنش تا پای جان می رفتند... صحنه ای که غربت رزمندگان سال های دفاع مقدس را نشان می دهد و نیشترِ تذکرش، به قلب غفلت زده و فراموشکار هرکس فرو می رود!... صحنه ای که اگر فقط برای دیدن هم او به تماشای این فیلم بروی، ارزشش را دارد!

 "ایستاده در غبار" بسیار صمیمانه و زیبا در نگاه بیننده جریان پیدا می کند... بسیار هنرمندانه به تصویر کشیده می شود... غربت و سختی را در زندگی یک فرمانده جوان به نمایش درمی آورد ... و با صحنه چشمان منتظر مادر حاج احمد متوسلیان به در، به پایان می رسد.

 تماشای این فیلم هرچند روح انسان را به خاطر لحظه های رقت انگیز یا دردمندانه ای که دارد، کمی می خراشد اما بیش از هرچیز حس افتخار را به مخاطب خود هدیه می کند. از نفس کشیدن در سرزمینی که چنین شیران دلیری را در دامن خود پرورش داده  ... و البته احساس حقارت و شرمندگی در برابر مقام بلند قهرمانان بزرگی چون حاج احمد متوسلیان که با تمام وجود همه داشته های خود و زندگی شان را نثار کردند و بیشترین سختی ها را تحمل نمودند... تا ایران سرافراز بماند!...


به امید بازگشت این قهرمان با سلامتی به وطن و درصورت نائل شدن به فیض شهادت، به امید شفاعتش...


کد خبرنگار : 20