تاریخ : 1395,پنجشنبه 27 خرداد20:15
کد خبر : 46590 - سرویس خبری : بدون ویرایش از شما

دل نوشته ای برای جانباز شهید زمانی



قنبر ایرانپور-  ای جا مانده از قبیله آفتاب ، ای طایر قدسی !
آن روز که چشمم به عارض مه جبینت افتاد ، دانستم که استغاثه های من بی اثراست. چرا که نور  و شوق وصال در چهره ات  هویدا بود!
وای از دل ناکامم ! که سعی من و دل  بر روی سجاده  اشک  ثمری نداشت.
شهد شیرین شهادت گوارای وجودت باد. حقیقتا" چه  خوش سرود رهایی سر دادی و سوار بر هودجی از نور، با مشایعت شادمانه ملکوتیان و یاران شهیدت، درماه میهمانی خدا به  میهمانی شقایق های سرخ  و همنشینی عرشیان در اعلی اعلیین رفتی.
تو بوی خوش وصل می دادی  اما مشام متعفن اسیران روزمرگی ها چنان آلوده بود که  تو را ندیدند و ازکنارت به راحتی گذشتند!
خوشا به حالت که اینک نامدارترین و والاترین انسان ها در آستان پاک الهی به دیدار تو می آیند و تو سرخوش از این ملاقات ها  خواهی شد و  از آن بالا بر حقارت روح ما  خواهی خندید!
ای پرستوی مهاجر غریبم!
حدیث پرواز مظلومانه ات را هرگز از یاد نخواهم برد و هر شب به یاد روزهای  سخت و مظلومیت های  چندین ساله ات  خون  خواهم گریست.
اما  بدان! جذبه مغناطیس نگاه های عارفانه ات در دل پریشان  و سودا زده من چنان اثری گذاشت که سر شاخه های نیلوفر آرزها و آمالم  از این جهان مادی فراتر رفت و تا بزم پاک تو  صعود کرد.
ای غریق بحر لطف الهی!
به خدا قسم که حکایت مظلومانه تو  شکوفه های ایمان و استقامت را در دلم شکوفا کرد و  مرا در پیمودن راه  تو ثابت قدم تر.
 اینک از تو می خواهم به حرمت آستان الهی دعا کنی که چون تو نیکو طالع شوم  و  نامم در فهرست کاروان شهیدان راه اباعبدالله علیه السلام به نوکری ثبت شود!
خداحافظ عزیزم، خداحافظ جانباز شهیدم !