تاریخ : 1395,سه شنبه 08 تير13:05
کد خبر : 46986 - سرویس خبری : ادبیات ایثار و شهادت

عشق یعنی چون بهشتی سوختن


عشق یعنی چون بهشتی سوختن

منصور نظری

به مناسبت سالگرد شهادت عاشقانه شهید مظلوم دکتر بهشتی و 72 تن یاران کربلایی او قطعه شعر «عشق یعنی چون بهشتی سوختن» تقدیم به ساحت مقدس شهدای هفتم تیر  

هفتم تیر است و برپا شورعشق- گشته برپا آتشی در طور عشق

هفتم تیر است و خاطر ساز درد- از به خون غلتیدن مردان مرد

 

در دل آتش خلیلی شعله‌وَر- بت‌شکن مردی به دوشِ او تبر

 کربلای آتش است و آه و دود- غرقه در خون عاشقانی در سجود­­

 

چون علی در بحر خون، غرقابِ عشق- مست و مخمورِ شراب ناب عشق

پردۀِ غم می‌نوازد ارغنون- مسجد و محراب و منبر غرقه خون

 

هفتم تیر است و ایام بلا- آتش و خون کرده بر پا کربلا

با ولی در بدر و خندق بوده‌ها- بر خمینی یاورِ حق بوده‌ها

 

از خُم کوثر چو مست باده‌اند- سر به نطع عاشقی بنهاده‌اند

غرقه در خون جسمِ هفتاد و دو تن- لاله‌هایِ پرپرِ خاکِ وطن

 

با خمینی عهد و پیمان بسته‌ها- عاشقانه با خدا پیوسته‌ها

هفتم تیر است و زیبا روزِ عشق- زنده در خاطر غمی جان‌سوز عشق

 

عاشقانی گشته سرمست از بَلا- جرعه نوشانِ شراب لا اِلا

همرهِ پیری کلیمُ‌الله ِعشق- کربلا را رهسپارِ راه عشق

 

همچو نوح آن پیرِ روحانی سرشت- در دل طوفان خونین تا بهشت

در عبور از وادی عین‌الیقین - کربلایی کرده برپا آتشین

 

آن بهشتی زادۀ اهل بهشت- آن ابوذر صورتِ اَشتَر سرشت

بر سَرِ پیمانِ با پیر خُمین- کرده برپا کربلایی چون حسین

 

 تا بگوید اهل ذلت نیست او- بر ولایت یار زهراییست او

شد بهشتی در دفاعِ از حرم - ساقیِ آب آورِ بر دوش علم

 

همچو مردان مدافع بر دمشق - شد بهشتی کُشتۀِ در راهِ عشق

زنده در آتش سراپا سوخت او– بر ولایت دِین خود را توخت او

 

 او مدافع بر حریم یار شد - کربلا را او علم بردار شد

او بهشتی بود و اهل درد بود - وصف او دریک کلام، او مرد بود

 

مانده با مولای خود تا پای جان – عاقبت رفت او حسینی از جهان

در میان آتش و آوار و دود- گُم شد او در وادی کشف و شهود

 

عاقبت همچون حسین فاطمه- سهم او شد کربلا در خاتمه

 ترک سر در راه دلدارش نمود-عشق زهرا زنده بر دارش نمود

 

عشق یعنی چون بهشتی سوختن - دِین خود را بر ولایت توختن

 عشق یعنی درد زهرا داشتن - شور رفتن کربلا را داشتن

 

با ولایت ماندنِ تا پایِ جان- عشق یعنی دل بریدن از جهان

 شیعه یعنی چون بهشتی مرد عشق - رهسپارِ کربلایِ در دمشق

 

از می پیر جماران گشته مست- بیرق سرخ شهادت را به دست

جبهۀی حق را علم بردار شد- در دل نار او خلیل یار شد

 

گرد شمع فاطمه پروانه‌وار- در دل آتش بیامد بی‌قرار

در میان آتش او شوریده ووش- با شرار داغ زهرا گشته خوش

 

بی‌سر و بی‌پا و دست‌افشان و مست- در میان شعله‌ها از پا نشست

در دل آتش به حال و شور عشق- بال‌وپر می‌زد به خون، مسحور عشق

 

مرغ آتش زاده را آتش چه باک- کشتۀِ عشق و وفا را کِی هلاک

 در میان آتش او مست طرب- ذکر یا زهرا مدام او را به لب

 

آتش اندر آتش افتاد از پرش- تا بماند از او به‌جا خاکسترش

آمد از آن خاک و خاکستر پدید- آتش عشقی بر آن آتش مَزید

 

اندر آتش پر زد او ققنوس شد – چشمه‌ای بود او که اقیانوس شد

شد بهشتی در دل آتش فرو- تا به ققنوسی کشد پَر، جانِ او

 

در میان شعله‌ها ققنوس شد- در حریم قُدسِ حق، قُدُّوس شد

پرکشید از خاک و افلاکی شد او- رهسپار عالم پاکی شد او

 

این سرانجام بهشتی‌هاست، عشق - در غروب کربلا زیباست عشق

از بهشتی گفتم و دردی غریب- شد قلم مست از شمیم عطر سیب

 

گفتم از آتش چو هفت‌تیر شد- داغ زهرا دل گریبان گیر شد

هرکجا آتش سخن آید میان- شیعه را بر دل غم زهرا عیان

 

بار دیگر بوی آتش بوی خون- خاک پاک مُلک ایران لاله‌گون

با خمینی بسته آن میثاق‌ها- چون شقایق سینه‌سرخ داغ‌ها

 

یاد یاران خمینی، پیر دِیر- یاد مردان اهورایی به خیر

هفت شهر عاشقی را کرده سِیر- یاد آن پیر جمارانی به خیر

 

چون بهشتی ان دلاور مرد عشق – رهسپارِ کربلای در دمشق

 کرده با خون‌جگر چون او وضو - ما حلب را پس بگیریم از عدو

 

هرکه دارد بر شهادت او هوس- در حلب ره تا شهادت یک‌نفس

یک‌نفس ره مانده زهرایی شویم - تا شهیدان اهورایی شویم

 

 ای سپاه و لشکر آزاده کیش - در پی قاسم سلیمانی به‌پیش

یاعلی، ای شیعیان آل عشق – پس بگیریدش حلب را چون دمشق

 

به امید ظهور حضرت یار

هفتم تیر 1395 – منصور نظری

 


کد خبرنگار : 17